[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
فهرست داوران نشریه::
گزارش آماری مقالات::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
بانک ها و نمایه نامه ها
..
انجمن ایرانی تاریخ اسلام
..
پرتال جامع علوم انسانی
..
بانک اطلاعات نشریات کشور
..
پایگاه مجلات تخصصی نور
..
ویراساینس
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۰ نتیجه برای رضوی

سید ابوالفضل رضوی،
دوره ۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده

خوارج فرقه‌ای اسلامی است که در خلال جنگ صفین و ماجرای حکمیت پدید آمد و میتوان سابقه اندیشه خوارج را تا زمان حضرت رسول (ص) و اواخر دوره خلافت عثمان دنبال کرد. مهم‌ترین بحثی که آنان در آغاز خروجشان مطرح کردند، انکار حکومت با استناد به عبارت «لا حکم الا لله» بود. این دعوی، عمر کوتاهی داشت و تعارضی میان اندیشه و عمل این مدعیان پیش از طرح چنین ادعایی دیده می‌شد. سنجش نگرش خوارج با «آنارشیسم»؛ یعنی مکتب جدیدی که به نبود حکومت معتقد است، رهیافت تازه‌ای به بررسی دیدگاه خوارج درباره نفی حکومت خواهد بود. آنارشیسم به‌رغم ترجمه فارسی نارسای آن (هرج و مرج طلبی)، ضرورت وجودیِ حکومت را بر پایه نگرشی ایده‌آلیستی رد می‌کند؛ آن‌گاه در محیطی بدون نظام حکومتی، راه‌هایی پیش می‌نهد که حتی اگر غیر عملی باشند، از واقع‌گرایی و نگرش انتقادی مثبتی برخوردارند. این مقاله به سنجش اندیشه سیاسی خوارج در نفی حکومت با رویکرد آنارشیستی می‌پردازد تا بدین پرسش پاسخ گوید: سرخوردگی سیاسی و سرگردانی فکری خوارج (محکمه) بر اثر پذیرش حکمیت و ناخرسندی آنان از این ماجرا و کوشش‌هایشان برای مشروعیت‌بخشی به هرج و مرج‌طلبی‌های خود، تا چه اندازه در اندیشه آنان (انکار حکومت) تأثیر گذارده است؟


سید ابوالفضل رضوی، حمید کرمی پور، علاءالدین شاهرخی،
دوره ۱، شماره ۸ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

مسأله ممالیک در سیاست خارجی عهد غازان[۱]

سیدابوالفضل رضوی[۲]
حمید کرمی‌پور[۳]
علاءالدین شاهرخی[۴]

چکیده

مسلمانی و قدرت‌گیری غازان (۶۹۴-۷۰۲ق) که با اسلام پذیری گسترده‌ی مغول‌ها و رسمیت اسلام از سوی حکومت همراه بود نقطه عطفی را در تاریخ عصر ایلخانان رقم زد. این مهم موجبات هموار شدن روابط میان مردم و حکومت را فراهم آورد و در پرتو ملاحظات اسلامی‌و ایرانی اصلاحاتی را موجب شد که تا اندازه‌ای نابسامانی‌های عهد هجوم مغول را تعدیل کرد. در عهد غازان جامعه و اقتصاد و حکومت رو به بهبودی نهاد و حکومت ایلخانی به عنوان حکومتی مسلمان در جهان اسلام مطرح شد. با این حال در سیاست خارجی، چگونگی مناسبات با مملوکان مسلمان- مقوله‌ای که در مقاله حاضر با عنوان «مسأله مملوکان» از آن یاد می‌شود- به عنوان مهمترین عرصه سیاست خارجی که با جنگ و خصومت همیشگی همراه بود، به شکل سابق ماند. این در حالی بود که توقع می‌رفت مسلمانی غازان زمینه‌های بهبودی این مناسبات را هموار کند. بررسی چگونگی و ماهیت این مناسبات در زمان سلطنت غازان و علل ناکارآمدی آن مسأله‌ای است که مقاله حاضر قصد بررسی آن را دارد.

 

[۱]. تاریخ دریافت۱/۱۲/۹۰، تاریخ پذیرش۲۰/۸/۹۱

[۲]. دانشیار دانشگاه خوارزمی، گروه تاریخ، تهران، ایران. Razavi_edu@yahoo.com

[۳]. استادیار دانشگاه تهران، گروه تاریخ، تهران، ایران. Karamipur۳۳@yahoo.com

[۴]. استادیار دانشگاه لرستان، گروه تاریخ، لرستان، ایران. shahrokhi۴۱@gmail.com


سید ابوالفضل رضوی،
دوره ۱، شماره ۱۱ - ( پاییز ۱۳۹۲ )
چکیده

مسلمانیِ خوانین مغول بر پایه زمینه‌های اسلام‌پذیری ایلخانان[۱]

سیدابوالفضل رضوی*

چکیده

مغولان پیرو آیین «شمنیسم» بودند و بر پایه اوضاع برآمده از زندگی «خانه به دوشی» خود، از مدارای اعتقادی برخوردار بودند. در یاسای چنگیزی هیچ دینی راجح‌تر از دیگر ادیان نبود و بنابراین، زمینه برای تعامل اعتقادی مغول‌ها با مردمان فرمان‌پذیرشان فراهم آمد. برتری فرهنگ و مدنیّت اسلامی و شمار فراوان مسلمانانی که در اولوس‌های چهارگانه پسران چنگیز می‌زیستند، راه را برای مسلمان شدن برخی از خانان مغول هموار کرد و در همت کردن آنان به بهبود اوضاع رعایای مسلمان تأثیر گذارد. قلمرو ایلخانان اوضاع دیگری داشت و افزون بر مدارای اعتقادی مغول، رفق و مدارای آگاهانه‌تری بر سلوک مسلمانان حاکم بود. هم‌چنین مشروعیت حکومت‌ها و هم‌گرایی آنان با مردم، از مسلمانی آنان سرچشمه می‌گرفت. در این قلمرو، زمینه‌های سیاسی و اقتصادی دیگری فراروی ایلخانان پدید آمد که آنان را به سوی پذیرش اسلام کشاند. تبیین این زمینه‌ها و شناخت و تحلیل عوامل اسلام‌پذیری ایلخانان در جامعه دین‌محور ایرانی، محور این مقاله است که بر پایه پاسخ به چگونگی اسلام‌پذیری خانان مغول در دیگر اولوس‌ها، سامان می‌یابد.

 

[۱]. تاریخ دریافت ۲۵/۱۰/۹۰ تاریخ پذیرش ۱۷/۵/۹۲.

* دانشیار دانشگاه خوارزمی، گروه تاریخ، تهران، ایران. razavi_edu@yahoo.com


سید ابوالفضل رضوی، هدایت نادریان، محمد سپهری،
دوره ۱، شماره ۲۱ - ( بهار ۱۳۹۵ )
چکیده

شیعیان امامی با بهره‌گیری از کارآمدی کارکرد‌های فرهنگی و رویکرد مسالمت‌آمیز خود در مواجهه با دیگر مذاهب و فرق، در فرهنگ سیاسی عصر ایلخانان، جایگاهی درخور توجه به دست آوردند. تسامح اعتقادی مغول‌ها و زوال مراکز سیاسی تندرو آن عصر نیز این زمینه را هموار کرد و این امکان را در اختیار پیروان امامیه قرار داد که میراث فرهنگی و اعتقادی خود را غنا بخشند. در این میان، تلاش برای تقویت کارکرد میراث کلامی خویش و به‌ویژه تدوین منابع کلامی به زبان فارسی، از جمله کارکردهای خاص شیعیان این عصر به شمار می‌رود. از این‌رو نوشتار حاضر با طرح این پرسش که «دگرگونی‌های سیاسی ـ اجتماعی عهد ایلخانان در تکوین منابع کلامی به زبان فارسی چه تأثیری داشت؟»، بر این باور است که تسامح اعتقادی، رونق زبان و ادب فارسی و اقبال عمومی شیعیان امامی در عهد ایلخانان به آثار کلامی فارسی، موجب شده است امامیه با مبادرت به تدوین منابع کلامی، برای تثبیت جایگاه خویش بکوشد.


سید ابوالفضل رضوی، سعیده آذر،
دوره ۱، شماره ۲۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده

اوضاع نابسامان و آشفته خلافت عباسیان در میانه سده سوم هجری، ستمگری و بی‌عدالتی عاملان عباسی در طبرستان و دوری مسافت طبرستان تا مرکز خلافت عباسی، بستر مناسبی جهت تشکیل حکومت محلی علویان فراهم ساخت. علویان طبرستان با داعیه تأسیس حکومت شیعی مستقل و نفی سیادت عباسیان، زمام حکومت را به دست گرفتند. با توجه به نقش مشروعیت در بقا و دوام هر حکومت و این که تحکیم پایه‌های هر نظام سیاسی و ثبات و پایداری آن بسته به میزان مشروعیت آن نظام است؛ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، از طریق تحلیل داده‌های تاریخی، عوامل اقتدار و مشروعیت علویان طبرستان را بررسی خواهد کرد. این پژوهش نشان می‌دهد که علویان طبرستان بر خلاف دیگر حکومت‌های هم زمان خود، مشروعیت خویش را از خلیفه عباسی دریافت نکردند بلکه با استناد به انتساب خود به پیامبر-صلی الله علیه و آله- و وجاهت مردمی و عدالت‌طلبی و با توسل به مذهب شیعه، پایه‌های اقتدار و مشروعیت خویش را استحکام بخشیدند و بیش از نیم‌قرن دوام آوردند.
حسن جوادی نیا، محمدامیر شیخ نوری، سید ابوالفضل رضوی،
دوره ۱، شماره ۲۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

درباره پیدایش، اوج و افول سلسله افشاریه، پژوهش‌هایی دامنه‌دار انجام شده است؛ اما هنوز زوایای ناگفته بسیاری نزد مورخان و محققان تاریخ اسلام وجود دارد. در این پژوهش، زوایه‌ای متفاوت و دغدغه‌ای پنهان برگرفته از این پرسش که همگرایی نادرشاه با اقلیت‌های مذهبی چگونه بوده است، بررسی می‌شود. نخستین فرضیه آن است که مصالحه مذهبی واقعی میان اقلیت‌های مذهبی و سلطنت نادر در ایران، در سطوح مورد نظر او سودآور بود و ایرانی متحد و استوار را پس از وی تضمین می‌کرد. او برای تحقق دفاع از حریم سیاسی و جغرافیایی ایران و حل اختلاف‌های آیینی، با اقلیت‌های مذهبی از جمله یهودی، مسیحی و زرتشتی، تعامل و همسازگری داشته است که می‌تواند الگویی نوین از جانب سلطنت در جهان اسلام به شمار آید. ‌برای آزمودن این فرضیه، از نظریه هژمونی گرامشی بهره گرفته شده است. روش بررسی در این پژوهش نیز متناسب با روش‌های معمول تاریخی، توصیفی ـ تحلیلی است.
 
لیلا نجفیان رضوی،
دوره ۱، شماره ۲۵ - ( بهار ۱۳۹۶ )
چکیده

مناسک حج در آیین اسلام، فرصتی بی‌بدیل برای تزکیۀ نفس انسان‌ها، مایۀ ایجاد وحدت در امت اسلامی و اثرات سازندۀ‌ بی‌شمار دیگر است. این فریضۀ‌ دینی که پیامبر اسلام۶ و ائمه: بر انجام آن تأکیدی ویژه داشتند، در زمانی کوتاه پس از درگذشت رسول خدا۶ به ابزاری برای جهت‌دهی به اهداف سیاسی حاکمیت و نیز مخالفان آن تبدیل شد. تناقض رویکرد عامه مسلمانان به حج، با آن‏چه هدف طبقۀ حاکم و گروه‌های رقیب آن از حج‌گزاری در دوره‌های مختلف تاریخ اسلام بوده، برای پژوهشگران حوزۀ تاریخ، مسئله‌ای تأمل‌برانگیز است. با توجه به خیزش حسنیان و عباسیان برای کسب قدرت از اواخر خلافت امویان و امکان بهره‌وری آنها از موسم حج در جهت پیشبرد اهدافشان، پژوهش حاضر بر آن است که به روش توصیفی ـ تحلیلی، به این پرسش اساسی پاسخ دهد که شیوه‌های بهره‌گیری عباسیان و حسنیان، از اواخر دورۀ‌ اموی تا پایان اولین دورۀ قیام‌های سادات حسنی، از موسم حج چگونه بوده ‌است؟
فرضیۀ مقاله آن است که در اواخر دورۀ‌ مروانی، موسم حج فرصتی برای دیدار، تجدید پیمان و برنامه‌ریزی علیه حاکمیت (عرصۀ همگرایی دو طیف اقتدارطلب) بود؛ ‌اما پس از روی کار آمدن عباسیان،‌ به ابزاری برای کنترل فعالیت‌های سیاسی سادات حسنی از سوی حاکمیت و اغتنام فرصتی برای رازگشایی سیاست انحرافی عباسیان و حتی تمایل به حذف آنان از سوی هواداران حسنیان (واگرایی دو طیف رقیب) بدل شد.
اسماعیل رضایی برجکی، سید ابوالفضل رضوی، سید جمال موسوی،
دوره ۱، شماره ۲۸ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده

مهاجرت سادات به مناطق گوناگون جهان اسلام و استقرار آنها، به‌دلایل مختلف و تحت‌تأثیر شرایط و عوامل متفاوت سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی صورت گرفته‌است.‌ این جریان در خراسان، روندی طولانی و درعین‌حال، مستمر را طی کرد که از نیمۀ اول قرن دوم هجری شروع شد و در تمام سال‌های پس از آن ادامه یافت.‌ این روند، در مرحلۀ اول، با ورود افرادی مبارز، با انگیزههایی سیاسی مثل قیام یا پناهجویی، شروع شد و در مرحلۀ بعد، با مهاجرت اختیاری گروهها و افراد برای بهرهمندی از امتیازهای اجتماعی و اقتصادی ادامه یافت.‌
روایتها و دیدگاههای مختلف و متعددی برای گزارش و تبیین این روند ارائه شده‌است که گاه با واقعیت تاریخی فاصله دارند.‌ بررسی دادههای موجود نشان میدهد که مهمترین دلیل آغاز مهاجرت‌ها به خراسان و دیگر مناطق ایران شرایط دشوار سیاسی و محرومیت‌های اجتماعی آل‌ ابی‌طالب در سرزمین مبدأ (حجاز و عراق) ازیک‌سو، و فضای هواخواهی از خاندان پیامبر در ناحیۀ مقصد (خراسان)، ازسوی‌دیگر بود.‌ پس از آن، شرایط اقتصادی و اجتماعی خراسان و تحولات سیاسی در سرزمینهای اطراف، بهویژه حکومت علویان طبرستان، در تداوم مهاجرتها نقش داشت.‌
مسعود بهرامیان، سید ابوالفضل رضوی، حسن قریشی،
دوره ۱، شماره ۲۹ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده

حکومت عربی-اسلامی امویان، به‌عنوان اولین سلسله در اسلام، در سال ۴۰ توانست با غلبه بر گفتمان تئوکراسی دینی، گفتمان قبیله‌ای را بر جهان اسلام مستولی کند. خلفای اموی، با ایجاد نوعی انسجام اجتماعی در جامعۀ اسلامی، توانستند از غرب تا آندلس و از شرق تا آسیای میانه را به تصرف خود درآورند. این فتوحات در سایۀ نوعی انسجام صورت پذیرفت. این مقاله با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با طرح این سؤال که قبیله و سازمان شهری چه تأثیری در همسازگری اجتماعی عصر اموی داشت، به تبیین و تفسیر انسجام و همسازگری مذکور می‌پردازد. نتایج تحقیق حاکی از این است که درایت برخی خلفا در ایجاد توازن قبیله‌ای، جذب قبایل پرنفوذ، و بافت و ساخت شهرهای شام در تحقق انسجام اجتماعی این عصر مؤثر بودند.
محمد نویدفر، لیلا نجفیان رضوی، محمود مهدوی دامغانی،
دوره ۱، شماره ۳۷ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

بافت زمینه بر مؤلف و نگارش او اثر می‌گذارد. بررسی این اثرگذاری درباره کتاب‌های امالی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. امالی کتاب‌های حدیثی- تاریخی هستند که به‌وسیله محدث تألیف نمی‌شوند. از این‌رو عوامل محیطی مانند بافت زمینه بر گزینش، تلخیص و تأکید موضوعات آن مؤثر است. با توجه به جایگاه ویژه شیخ صدوق در میان محدثین شیعه، سفرها و تنوع موضوعی امالی ایشان، چنین رویکردی می‌تواند متضمن نتایج قابل توجهی باشد. شیوه گزینش و ارائه‌ روایات در کتاب امالی با دیگر آثار شیخ صدوق متفاوت است. امالی در نیمه دوم قرن چهارم هجری، در ارتباط با مخاطبان عمومی شهر نیشابور مطرح شده‌است. نیشابور در آن ایام بافت مذهبی ویژه‌ای داشت. با توجه به پیش‌فرض این پژوهش در تأثیر بافت زمینه بر مؤلف و اثر، پرسش اصلی مقاله این است که محیط اجتماعی نیشابور چه تأثیری بر نگارش کتاب امالی صدوق داشته‌است؟ نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که صدوق در برگزاری مجالس املاء در نیشابور هوشمندانه به گزینش و نقل برخی روایات حدیثی- تاریخی پرداخته‌است. حضور صوفیان در گزینش روایاتی با قالب داستانی، حضور اکثریت اهل سنت و کرامیه در عدم نقل روایات چالش‌برانگیز، رشد روزافزون تشیع در انتخاب روایاتی با هدف تثبیت باورهای کلامی امامیه تأثیر داشته‌است. همچنین برجسته‌سازی جایگاه امام علی۷ به عنوان نقطه اشتراک امامیه و زیدیه به طور خاص و همه مذاهب به طور عام در امالی شیخ صدوق تأثیرگذار بوده‌است.

صفحه 1 از 1     

پژوهش نامه تاریخ اسلام (فصلنامه انجمن ایرانی تاریخ اسلام) Quartely Research Journal of Islamic History
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4700