[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
فهرست داوران نشریه::
گزارش آماری مقالات::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
بانک ها و نمایه نامه ها
..
انجمن ایرانی تاریخ اسلام
..
پرتال جامع علوم انسانی
..
بانک اطلاعات نشریات کشور
..
پایگاه مجلات تخصصی نور
..
ویراساینس
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۸ نتیجه برای کریمی

علیرضا کریمی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۰ )
چکیده

نقابت، سازمانی در نظام دیوان‌سالاری جهان اسلام بود که برای نخستین بار خلفای عباسی به دلایلی آن را پدید آوردند و پس از سقوط خلافت همچنان ماند. نقیبان شخصیت‌های مطرح سادات بودند که بر اثر اهمیت وظایفشان، پیوسته در زمینه‌های گوناگون تأثیر می‌گذاردند. پس از حمله مغولان به جهان اسلام، شاید انتظار می‌رفت که این نهاد فراموش شود و نقش تاریخی‌اش را از دست بدهد، اما مهاجمان به‌رغم اینکه مسلمان نبودند، به‌سرعت جایگاه مهم و نقش و اعتبار سادات را دریافتند و به احیا و تقویت نهاد نقابت همت گماشتند. این روی‌کرد بیش از گذشته به‌ویژه در روزگار ایلخانان مسلمان نیرومندتر شد. مغولان برای توجه به این دستگاه و تقویت آن دلایل فراوانی داشتند که برخی از آنها در گذشته مطرح نبودند. از سوی دیگر، این توجه و تقویت، پی‌آمدهای فراوانی داشت که شاید هیچ‌یک از آنها به اهمیت گسترش تشیع امامی در ایران و فرامرزهای آن نبوده نباشد. این پژوهش افزون بر اینکه به چگونگی احیا و ماندگاری حیات این نهاد و زندگی شمار فراوانی از نقیبان عصر ایلخانی می‌پردازد، به دلایل عام و خاص این روی‌کرد نیز توجه می‌کند و پی‌آمدهایش را به‌ویژه در زمینه گسترش تشیع امامی توضیح می‌دهد.


علیرضا کریمی، سجاد بزرگمهر،
دوره ۱، شماره ۱۰ - ( تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده

نهاد حسبه در عصر ایلخانی[۱]

علیرضا کریمی[۲]

سجّاد برزگر[۳]

چکیده

شهرهای ایران در آغاز سده هفتم هجری از رونق نسبی برخوردار بودند که گرفتار هجوم ویران‌گر مغول‌ها شدند. رویارویی مردم شهری با بیابان‌گردان مغول، این رشد و رونق را در مُحاق فرو برد. جز تاراج و از میان رفتن نیروی اقتصادی شهرهای بزرگ، روابط حیات شهری در عصر ایلخانان دست‌خوش دگرگونی‌های ژرف شد؛ به‌ویژه ایلخانان در عهدی از حکومتشان بر ایران، دینی متفاوت با دین رعایای خود داشتند. بنابراین، نهادها و سازِکارهای اجتماعی که کارکردها و وظایف مذهبی داشتند، بسیار آسیب دیدند؛ چنان‌که سازمان «حِسبه»؛ یعنی ضامن اجرای شریعت در جامعه و مُجری قاعده معروف اسلامی «امر به معروف و نهی از منکر» تا روی کار آمدن ایلخانی مسلمان، دوره‌ای از فترت را سپری کرد. این فترت ۶۹۴ هجری قمری (زمان اسلام آوردن غازان‌خان) به پایان رسید. غازان و وزیرش خواجه رشیدالدین فضل‌الله در پی این بودند که باری دیگر قانون‌های اسلامی اجرا شود و جامعه هیئت و حالت گذشته خود را بازیابَد. از این‌رو، بر پایه سنت‌های ایرانی و آموزه‌های اسلامی به اصلاحات فراگیری دست زدند و قانون‌های تازه‌ای را اجرا کردند. آنان اجرای این وظایف را بر عهده «نهاد حِسبه» گذاشتند. بر پایه یافته‌های این پژوهش، به‌رغم پشتیبانی‌های چشم‌گیر حکومت از نهاد حِسبه به‌ویژه پس از صدور فرمان‌ها و قانون‌های جدید غازانی، این دستگاه (دیوان احتساب) در اجرای آن قانون‌ها به‌ویژه در وظایف مذهبی و شرعی‌اش، چندان کام‌یاب نبود.

 

[۱]. تاریخ دریافت:‌ ۲/۱۱/۱۳۹۱ تاریخ پذیرش:‌ ۱/۵/۱۳۹۲

[۲]. استادیار دانشگاه تبریز، گروه تاریخ، تبریز، ایران. Alireza_karimi۴۶@yahoo.com

[۳]. دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه تبریز، تبریز، ایران. (نویسندۀ مسئول) Sajad_barzegar۶۴@yahoo.com


نورالله کریمیان، امامعلی شعبانی، محمد قزوینی نظم آبادی،
دوره ۱، شماره ۲۲ - ( تابستان ۱۳۹۵ )
چکیده

حکومت ممالیک، به‌رغم گذشته باشکوه خود، به تدریج دچار ضعف و در نهایت فروپاشی شد. کالبدشکافی این مسئله، همواره ذهن مورخان را به خود مشغول ساخته است. از این‌رو پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که مهم‌ترین عوامل اقتصادی مؤثر در سقوط ممالیک کدام‌اند؟

نوشتار پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهره‌گیری از منابع معتبر، دریافته است که ضعف و فروپاشی این حکومت، افزون بر زمینه‌های سیاسی مانند فقدان مشروعیت، اختلافات و کشمکش‌های داخلی، بحران‌های جانشینی، وقوع شورش‌ها و تهاجم عثمانی‌ها بر اثر مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی رخ داد. در رأس این عوامل می‌توان به وقوع بحران‌های اقتصادی، کشف دماغه امیدنیک و در نتیجه، از رونق افتادن مسیرهای تجاری ممالیک، وقوع بلایا و حوادث طبیعی، رکود اقتصادی، کاهش تولید، فساد اداری، احتکار و نارضایتی عمومی اشاره کرد؛ محورهایی که ممکن است در کنار دلایل سیاسی، هر حکومتی را با خطر تضعیف و فروپاشی مواجه سازد.


یاسر ‌کریمی‌گیلایه، عباس برومند اعلم، کیومرث فیضی،
دوره ۱، شماره ۳۶ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده

کشورهای ایران و مصر را می‌توان پرچمداران اصلی مبارزه با استعمار در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام در نیمه اول قرن بیستم دانست. محمد مصدق و جمال عبدالناصر به عنوان پیشوایان استقلال‌خواهی با رهبری و هدایت جنبش‌های ضداستعماری وآزادی‌خواهی ملتهای خود، شکل نوینی از مبارزه علیه استعمار را به ظهور رساندند که در نهایت به الگویی مناسب برای دیگر رهبران و جوامع استعمارزده تبدیل شد. مقایسه تطبیقی و بررسی نقش و جایگاه رهبران دو کشور، توجه به شیوه‌ مبارزه و تأثیر و تأثرات آنها بریکدیگر رویکرد بنیادی تحقیق پیش‌رو است که با روش مقایسه تاریخی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای بدان پرداخته می‌شود. پژوهش حاضر در پی آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که بارزترین وجوه تمایز و مانندگی دکتر محمد مصدق و جمال عبدالناصر در مواجهه با استعمار چه بود؟ یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد علیرغم تفاوت در خاستگاه اجتماعی و طبقاتی رهبران دو جنبش یعنی دکتر مصدق با خاستگاه پارلمانی و جمال عبدالناصر با خاستگاه نظامی، هر دو دارای اهداف و شیوه مشترک در مبارزه با استعمار در قالب ناسیونالیسم بیگانه ستیز بوده‌اند؛ اما برای رسیدن به این هدف، رویکردهای متفاوتی را در برخورد با نظام سلطه در پیش‌گرفتند چنان که سیاست آنها در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی به صورت اشکال مختلفی همچون موازنه منفی مصدق و بی طرفی مثبت و وحدت عربی عبدالناصر بازتاب یافته است.
ندا انتشاری نجف‌آبادی، بهزاد کریمی، سامان قاسمی فیروزآبادی،
دوره ۱، شماره ۴۱ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده

تاریخ‌نگاری ایرانی پس از اسلام، حکایت‌گر انتساب برخی صفات و ویژگی‌های فراانسانی به پادشاهان است. این انتساب افزون‌بر بلاغت تاریخ‌نگارانه در ارتباط با فرهنگ جامعه مخاطب نیز قابل بررسی است. در این میان دو عامل تکرارشوندگی و وجود خصایص مشابه در کیهان‌شناسی باستانی ایران، نشان از گونه‌ای پیوستگی فکری دارد. مسئله اصلی مقاله این است که آیا در بازنمایی پادشاهان میان مضامین اسطوره‌شناختی ایرانی و مضامین تاریخ‌نگاری صفوی ارتباطی وجود دارد؟ برای پاسخ به این مسئله ابتدا تبیینی از کیهان‌شناسی اسطوره‌ای ایران و جایگاه پادشاه در آن ارائه شد و سپس با هدف آشکار ساختن مبانی اسطوره‌شناختی گفتمان تاریخ‌نگارانه ایرانی، تاریخ‌نگاری‌های عصر صفوی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این پژوهش نشان می‌دهد که ویژگی‌های مقبول و آرمانی پادشاهان در کیهان‌شناسی اسطوره‌ای که در قالب چند مضمون مشخص مانند پیروزی در نبرد، رؤیا، الهامات غیبی، امداد غیبی و انتظام طبیعت از گوهر پادشاه چهره بسته است، با انحلال عناصری از کیهان‌شناسی باستانیِ مرتبط با پادشاه در کیهان‌شناسی اسلامی، به صورت‌های گوناگون در جامعه و تاریخ‌نگاری صفویه، به‌عنوان آغازگاه تاریخ جدید ایران بازتاب یافته است.

علیرضا کریمی، علی‌اصغر چاهیان بروجنی،
دوره ۱، شماره ۴۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده

پس از تمرکز سیاسی ایران در دوره ایلخانی، تجارت در قلمرو ایران رونق گرفت. برای رونق و تسهیل بیشتر تجارت لازم بود تا زیر ساخت‌های سفر، امکانات رفاهی و تأسیسات بین راهی ایجاد شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در صدد پاسخ به این پرسش است که چه عواملی بر رشد تأسیسات بین راهی و افزایش رفاه مسافران در دوره ایلخانی مؤثر بود؟ یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که ایلخانان با اعمال حاکمیت بر سرتاسر قلمروی خویش موجب برقراری امنیت در راه‌ها شدند. همچنین آنها با مشارکت بزرگان و وابستگان درباری و با ترویج امر خیر و وقف، به زیر ساخت‌ راه­ها توجه کردند. ازاین‌رو امور خیریه نقش بسزایی در رونق این زیر ساخت‌ها داشت. از سوی دیگر عبور راه­ها از قلمرو سیاسی حکومت­های محلی و فعالیت طریقت‌های عرفانی در مسیر راه­ها، زمینه‌ساز رشدِ تأسیسات بین راهی و افزایش سطح رفاه مسافران در تأسیسات بین راهی در عصر ایلخانی شد.
 
رحیم کاویانی، علیرضا کریمی،
دوره ۱، شماره ۴۸ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

برخی اقشار اجتماعی جامعه ایران در دوره ایلخانان مغول دچار تغییر و تحول شدند. سادات یکی از این اقشار بودند که در دوره ایلخانان بر ارزش و اعتبار آنها افزوده شد. ایلخانان، سادات را به لحاظ اجتماعی اشراف جامعه ایران دانسته و برای آنها احترام ویژه­ای قایل بودند. سادات غالباً شیعه بوده و این امر بیشتر موجب تقرب آنها نزد مغولان می­شد چرا که شیعیان بیش از سنیان مورد اعتماد مغولان بودند. انتساب برخی کرامات به سادات اعتبار آنها را نزد مغولان دو چندان کرده بود. در این مقاله به این پرسش پرداخته می­شود که سادات در دوره ایلخانان از چه امتیازات ویژه­ای برخوردار بودند؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و شیوه جمع‌آوری داده‌های کتابخانه‌ای از منابع دست اول تاریخی به بررسی وضع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی سادات در دوره ایلخانان مغول می­پردازد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که سادات معاف از مالیات بودند. آنها با حمایت حاکمان ایلخانی به برخی مناصب مهم مدیریتی دست یافته و غالباً متولی و برخوردار از منافع اوقاف بودند. ایلخانان پس از پذیرش اسلام کوشیدند تا با وصلت­ با سادات ضمن اینکه ابراز پایبندی به اسلام، خود را میراث­دار بر حق حکومت بر مسلمین جلوه دهند.

 
سمیه بیاتی، زینب کریمی،
دوره ۱، شماره ۵۲ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده

جزیره ناحیه‌ای بین دو رود دجله و فرات بود. این ناحیه در زمان تسلط خاندان ­­بویه (حک. ۳۲۲-۴۴۸) بر بغداد در سال ۳۳۴ در اختیار حمدانیان (حک. ۲۹۳-۳۹۴) قرار داشت. معزالدوله پس از تسلط بر بغداد نبردهای متعددی با ناصرالدوله حمدانی انجام داد و سرانجام حمدانیان را به­عنوان والیان جزیره پذیرفت. روابط عزالدوله نیز با حمدانیان دوستانه بود اما فارغ از جنگ نبود. نوشتار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به کتاب‌های دست اول تاریخی و جغرافیایی به دنبال پاسخ به این مسئله است که جغرافیای جزیره چه تأثیری بر ایجاد سیاست دوگانه آل بویه در برابر حمدانیان در سال­های ۳۳۴ تا ۳۶۷ داشته است؟ یافته­های پژوهش نشان می­دهد که جغرافیای اقتصادی جزیره موجب شکل­گیری سیاست خصمانه بین آل بویه و حمدانیان شده بود. جزیره نه­تنها تأمین کننده آذوقه، خواروبار و علوفه بغداد بود بلکه مالیات بالایی هم به بغداد ارسال می­کرد و حمدانیان حاکم بر جزیره در پی اعلام استقلال از بغداد بودند. از نظر جغرافیای سیاسی جزیره دژی مستحکم در برابر امپراتوری روم، حاکمان شام، اخشیدیان و فاطمیان برای ورود به بغداد بود و این ویژگی موجب شکل­گیری سیاست دوستانه بین آل بویه و حمدانیان می‌شد.

 

صفحه 1 از 1     

پژوهش نامه تاریخ اسلام (فصلنامه انجمن ایرانی تاریخ اسلام) Quartely Research Journal of Islamic History
Persian site map - English site map - Created in 0.11 seconds with 44 queries by YEKTAWEB 4700