۵ نتیجه برای آذربایجان
پریسا قربان نژاد،
دوره ۱، شماره ۵ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
تصوف، با مجموعهای از افکار، آداب و اعمال ویژه خود، که نوعی واکنش مذهبی نسبت به اوضاع سیاسی اجتماعی محسوب میشد، در طول تاریخ پر فراز و نشیب اسلام و ایران، از فرهنگ معنوی طبقات جامعۀ اسلامی تأثیر پذیرفت و در قرن دهم هجری، موفق به احراز قدرت دنیوی شد؛ که مصداق بارز آن، ظهور خاندان صوفی مسلک صفوی در سپهر سیاسی ایران بود. دردوره یاد شده، سیاست مبارزه با تسنن، رفتارهای غالیانۀ صوفیان مهاجم قزلباش، رقابت منفی سلسلههای صوفی و سخت گیری اصحاب شریعت، ضربههای جبران ناپذیری بر پیکره تصوف وارد کرد. پرسش اساسی که این مقاله، حول محور آن سامان یافته، این است که: جریان تصوف آذربایجان، تا چه میزان از چنین وضعیتی، تأثیر پذیرفت؟ یافتههای این پژوهش، ناظر به این معناست که رفتارهای یاد شده، به شدت بر تصوف آذربایجان اثر گذاشت. طریقتهای منتسب به تسنن، مورد تعرض قرار گرفتند؛ بقایای سلسله های صوفی شیعی، در گوشه وکنار آذربایجان، حضوری کمرنگ یافتند و صوفیان این منطقه، به بهانههای مختلف، به قتل رسیدند. برخی نیز، در گمنامی به سر بردند و یا از خوف جان، با سیاست صفویان همگام شدند. گروهی نیز که حاضر به این کار نشدند، در پی افزایش تنگناهای داخلی، راه مهاجرت به آناتولی و هندوستان را در پیش گرفتند و زمینه را برای رشد علوم نقلی در دارالهجرۀ خود فراهم نمودند. این مقاله میکوشد تا به روش توصیفی-تحلیلی، سرگذشت، آراء و اندیشههای شماری از مشایخ صوفیه آذربایجان- مقارن حضور شاه اسماعیل صفوی- را مورد بررسی قرار دهد.
علیرضا شالباف،
دوره ۱، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
بر پایه گزارش جغرافینگاران اسلامی
علیرضا شالباف*
چکیده
مورخان و جغرافینگاران مسلمان درباره سرزمینهایی که سپاهیان اسلام بدانها دست یافتند، گزارشهای ارزشمندی عرضه کردهاند. ارّان و ارمینیه از سرزمینهایی به شمار میروند که فتح آنها اندکی پس از فتح آذربایجان (کمابیش ۱۹ ـ ۲۰ ق) اواخر خلافت خلیفه دوم صورت گرفت. البته گزارش مورخان درباره این منطقه بسیار گوناگون است؛ چنانکه به سادگی و در دید نخست نمیتوان به نتیجه دقیقی در اینباره دست یافت. این مقاله در بردارنده گزارش مورخان مسلمان از این منطقه است که به علت تفاوت و اختلاف آشکار آنها با یکدیگر، تکتک گزارشها کامل آمده و متن آنها با یکدیگر مقایسه و تفاوت آنها با یکدیگر بررسی شده است.
مسعود شاهمرادی،
دوره ۱، شماره ۲۸ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
تشیع از فروپاشی ایلخانیان تا برآمدن صفویان در ایران فراز و نشیب زیادی داشته است. بررسی وضع شیعیان در آن ایام در آذربایجان که مدتی بعد بستر تشکیل حکومت صفویان و رسمیت یافتن تشیع شده بود، اهمیت زیادی دارد. سوال اصلی پژوهش این است که حاکمان محلی آذربایجان پیش از روی کار آمدن صفویان چه نگاهی به تشیع داشته و با شیعیان آن نواحی چگونه برخورد کردهاند؟ در این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بررسی متون تاریخی روشن شد که حاکمان محلی آذربایجان پس از فروپاشی ایلخانان گرایش به تشیع داشتهاند به نحوی که پس از روی کار آمدن ترکمانانِ آق قویونلو و قراقویونلو، توسعه گرایشهای شیعی در این منطقه نهایتا موجی روی کار آمدن صفویه و رسمی شدن مذهب تشیع شده است.
عباس قدیمی قیداری، رضا عبدالهی،
دوره ۱، شماره ۳۷ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
جنبش شیخعبیدالله شَمزینی (۱۲۹۷/۱۸۸۰) با هدف تشکیل کردستانی مستقل در دوره ناصرالدینشاه اتفاق افتاد. ریشه اصلی این جنبش که دولت قاجار را به دشواری انداخته بود، در فشارهای مالیاتی حاکمان منصوب دولت مرکزی نهفته است. این جنبش از خاستگاه شیخ عبیدالله یعنی کردستان عثمانی شروع شد. با آنکه جنبش شیخعبیدالله به صورت برقآسایی بخش بزرگی از مناطق غربی ایران را در برگرفت اما به سرعت فرو نشست. این پژوهش با تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعاتی که به شیوه کتابخانهای و اسنادی گردآمدهاند، در پی پاسخ به این سؤال است که چه عوامل درونی موجب شکست جنبش شیخعبیدالله شد؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد ناهمگونی نیروهای ائتلافی شیخعبیدالله از جمله در اهداف و انگیزههای شرکت در جنبش، قتل و غارتهای مکرر مناطق مختلف از سوی شیخ و نیروهایش، اتحاد سست و نامطمئن نیروهای عشایر با شیخ عبیدالله، عدم حمایت کردهای مناطق کردستان جنوبی از این جنبش، نبود راهبرد و ناآگاهی شیخ از سیاست بینالملل، از مهمترین عوامل درونی شکست جنبش شیخعبیدالله به شمار میآیند.
فاطمه جعفرنیا، محمد عزیزنژاد،
دوره ۱، شماره ۴۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
محمدحسن خان مقارن با رقابت دول عثمانی و روس در منطقه قفقاز بر شکی حکمرانی میکرد. در آن ایام عثمانی ها با هدف مقابله با نفوذ و سیطره روس ها در قفقاز، با خوانین محلی مانند حاکم شکی روابط سیاسی برقرار کردند. محمدحسن خان نیز به سبب ترس و نگرانی از سیاست تهاجمی گرجی ها علیه قلمرو حکام محلی مسلمان گنجه و ایروان به عثمانی متمایل شده بود. محمدحسن خان به صورت تبادل مکاتبات و تردد ایلچی با عثمانی ها در ارتباط بود. پرسش اصلی مقاله این است که نامه های محمدحسن خان شکی به حکومت عثمانی چه مسایلی را در برمیگرفت و چه اهدافی را دنبال میکرد؟ در این پژوهش با تکیه بر کتاب های چاپی از اسناد آرشیوی عثمانی و منابع تاریخنگاری محلی شکی و قفقاز و با رویکرد توصیفی-تحلیلی مشخص شد که مقابله با سیاست توسعه طلبی حاکم گرجی با پشتوانه نظامی روس ها در خاک مسلمانان و تهاجم مداوم قوای آنان به ولایت گنجه در همسایگی شکی، از مسایل مهم مطرح شده در مکاتبات محمدحسن خان شکی با مقامات عثمانی بود. او برای رفع این مسئله، خواستار کمک های سیاسی-نظامی دولت عثمانی بود. به نظر میرسد که این نامه نگارها به سبب عدم اقدام عملی از دو طرف، دستاورد خاصی نداشته است.