۶ نتیجه برای آل بویه
عبدالرفیع رحیمی،
دوره ۱، شماره ۵ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
هم زمان با تکوین و توسعه قدرت آل بویه، فضای سیاسی، اجتماعی و مذهبی حاکم بر ایران و دارالخلافه عباسیان، نابسامان بود. مردآویج، در شمال، غرب و مرکز ایران، قدرت بلامنازع داشت و سرداران عباسی از رویارویی با پیشروی سپاهیان او تا اهواز، ناکام ماندند. اما قتل نابهنگام مردآویج، ناتوانی خلافت درتثبیت اوضاع، و ایجاد نهاد امیرالامرایی- به جای وزارت- وعدم کار آیی آن، موجب شد که فرزندان بویه، با مدیریت هوشمندانه، به اهداف خود مبنی بر غلبه و سلطه بر رقبا ونفوذ در حاکمیت، نایل آیند. بریدیان نیز که از دیرباز، صاحب منصب اداری بودند، بر خوزستان و مناطق پیرامون آن حاکمیت داشتند. آنان، مانند دیگر کارگزاران ایرانی، مراتب امارت تا وزارت را پیمودند و نزدیک به دو دهه(۳۱۴-۳۳۲ه. )، با خاندانها و رقیبان سیاسی، از در مصالحه، رقابت و منازعه وارد شدند. این مقاله، میکوشد تا راهبرد بریدیان را در صلح، و فراخوانی آل بویه به اهواز، و تشویق آنان به تسلط بر بغداد - که زمینه ساز اعتلای ایرانیان و تشیع گردید- مورد مطالعه و ارزیابی قرار دهد.
زینب اخوان صفائی، حسین پوراحمدی، محمدعلی رنجبر،
دوره ۱، شماره ۲۴ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
پژوهش پیش رو به تحلیل نسبت دو لایۀ فرهنگ عمومی و بنیادی در جامعۀ تحت حاکمیت آل بویه در سه شاخۀ فارس، جبال و عراق عرب بر اساس نظریۀ سهوجهی فرهنگ میپردازد. در این پژوهش، لایههای فرهنگ عمومی و بنیادی آل بویه بهصورت یک سیستم، یعنی سیستم فرهنگ در نظر گرفته شده و تحلیل گردیده است. به منظور انتخاب چارچوب نظری برای تحلیل موضوع، از یک روش تحقیق الگویی که به تبیین چیستی و چرایی این دو لایه میپردازد استفاده شده و با ترسیم جدولی سهبعدی، به شناسایی و تعیین مصادیق خانههای جدول پرداخته شده است. مزیت روش انتخاب شده، بهکارگیری مبانی تازۀ معرفتشناختی است که در این پژوهش با استفاده از آن، فرهنگ عمومی و بنیادی بوییان و نوع ارتباط و چگونگی تعامل آن دو، نسبت به یکدیگر تحلیل شدهاند.
دستاورد پژوهش گویای آن است که دو لایۀ فرهنگ بنیادی و عمومی بوییان، نسبت به یکدیگر خصلت زیربنایی ـ روبنایی دارند و در تعاملی به شدت تنگاتنگ با یکدیگرند. به دیگر سخن، فرهنگ بنیادی این دوره که حکم زیر بنا را دارد، خطوط اصلی نظام اعتقادی ـ ارزشی ایشان را ترسیم کرده و شکل عملیاتی و اجرایی شدۀ آن در فرهنگ عمومی که در حکم روبناست انعکاس یافته است. به بیان دیگر، اگر به دقت و بر پایۀ شواهد به تحقیق در فرهنگ بنیادی و عمومی سدههای چهارم و پنجم در عراق عرب و غرب ایران پرداخته شود، به روشنی شاهد التقاطی و تلفیقی بودن لایۀ فرهنگ بنیادی (اسلامی ـ زرتشتی) و انعکاس آن در لایۀ عمومی به شکل تأثیرگذاری شدید فرهنگ ایران عصر ساسانی خواهیم بود. در این راستا، اطلاعات موجود با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانهای و مبتنی بر رویکرد تحلیلی ـ توصیفی گردآوری شده است.
فاطمه اورجی، علی اصغر چاهیان بروجنی،
دوره ۱، شماره ۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
در سدۀ چهارم هجری و با استقرار حکومت آل بویه در نیمۀ غربی ایران، از نهادهای اجتماعی و شهری حمایت شد. این نهادهای اجتماعی عمدتاً در قالب مراکز علمی (دارالعلمها و کتابخانهها) و بیمارستانها در جهت ارائۀ خدمات درمانی و آموزشی و بر پایۀ وقف در شهرها شکل میگرفتند. این پژوهش با روش مطالعۀ تاریخی سعی دارد تا ضمن بازکاوی نقش وقف در شکلگیری و پایداری نهادهای مزبور، عوامل مؤثر بر فراز و فرود وقفیات دورۀ بویهیان را در بستر تحولات تاریخی بررسی و کاوش کند.
نتایج بهدستآمده نشان میدهد که موقوفات نهادهای عصر آل بویه منبع مالی پایداری برای آنها ایجاد کرد و زمینههای پیشرفت را در این دوره فراهم آورد. اما پس از پایان سیطرۀ سیاسی آل بویه، بهبهانۀ جهتگیری شیعی دارالعلمها و کتابخانهها، موقوفات وابسته به آنها در جریان رخدادهای تاریخی با آسیب مواجه شدند و درنتیجه، فعالیت آنها با افول مواجه شد. اگرچه وقفیات مرتبط با بیمارستانها بعضاً حتی تا اواخر دورۀ ایلخانان همچنان پایدار ماندند. وجود حکومتهای نیمهمستقل و محلی، همچون اتابکان فارس، در برخی شهرها به دوام موقوفات درمانی بویهیان یاری رسانید.
محمدرضا عسکرانی،
دوره ۱، شماره ۳۶ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
خاندانبویه از شرایط سیاسی و اجتماعی دیلم و از پسزمینه فکری اهالی تبرستان، بهره جستند تا با تکیه بر روحیه جنگاوری و بیگانهستیزی، پادشاهی تازهای را پایهگذاری کنند. جغرافیایتاریخی تبرستان در چگونگی بهرهگیری خاندانبویه از اندیشه «ایرانشهری» و «فرهایزدی»، مؤثر بودهاست. پرسش اصلی مقاله این است که جغرافیای تبرستان چه تأثیری در تداوم اندیشه ایرانشهری و تأسیس پادشاهی خاندان بویه داشته است؟ این تحقیق برای بازشناسی جایگاه تبرستان در اندیشه ایرانشهری و تبیین تأثیرات آن در کامیابی بویهیان برای رسیدن به پادشاهی، از رویکرد تاریخی-تحلیلی و روش تحلیل محتوا و همسنجی منابع تاریخی بهره بردهاست. به نظر میرسد به سبب پیشینه تبرستان در نظام سیاسی و اجتماعی ایران باستان و شرایط جغرافیایی خاص آن، تفکر باشندگان این سامان که در سدههای پس از سقوط ساسانیان همچنان با اندیشه ایرانشهری دوره باستان درهمتنیده شده بود، در پایهگذاری پادشاهی خاندان بویه تأثیر گذاشت. این بررسی نشان میدهد جغرافیای تبرستان آن را مکان امنی برای سکونت کرده بود و از اینرو حاکمانش در دوران باستان استقلالنسبی داشتهاند. همین روحیه استقلالطلبی و بهرهگیری از پسزمینه اندیشه ایرانشهری، بعد از فروپاشی ساسانیان، موجب پایهگذاری پادشاهی بویهیان با رنگوبوی ایرانی شده بود.
سمیه بیاتی،
دوره ۱، شماره ۳۹ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
بطایح سرزمینی باتلاقی بین بصره و واسط در جنوب عراق، در مصب رود دجله است که حکومت محلی شاهینیان توسط عمران بن شاهین به سال ۳۳۸ هجری، در آن منطقه تشکیل شد. با اعلام استقلال شاهینیان در بطایح درگیری بین آنها و آل بویه مستقر در عراق آغاز شد. این درگیریها از دوره معزالدوله شروع شد و تا دوره عضدالدوله ادامه یافت. پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع تاریخی و جغرافیایی دست اول، درصدد بررسی مؤلفههای جغرافیای بطایح است که منجر به ایجاد روابط خصمانه بین آل بویه و شاهینیان شدهبود. مسئله اصلی پژوهش این است که ویژگیهای جغرافیایی بطایح چه نقشی در شکلگیری روابط خصمانه بین آل بویه و شاهینیان داشته است؟ دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که عامل اصلی در شکلدهی این روابط، موقعیت جغرافیایی و پدیدههای طبیعی بطایح بود. پدیدههای طبیعی چون باتلاقها و نیزارها سبب شدهبود بطایح به یک پناهگاه طبیعی مناسب برای شورشیان علیه خلافت عباسی و حکومت آل بویه و به یک منطقه جرمخیز تبدیل شود. این وضعیت برقراری ارتباط بین شهرهای جنوبی عراق را آشفته کرده بود. افزونبر این بطایح از لحاظ اقتصادی منطقهای بسیار حاصلخیز و ثروتمند به شمار میرفت از اینرو تسلط بر آن برای آل بویه از اهمیت بسیاری برخوردار بود.
سمیه بیاتی، زینب کریمی،
دوره ۱، شماره ۵۲ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
جزیره ناحیهای بین دو رود دجله و فرات بود. این ناحیه در زمان تسلط خاندان بویه (حک. ۳۲۲-۴۴۸) بر بغداد در سال ۳۳۴ در اختیار حمدانیان (حک. ۲۹۳-۳۹۴) قرار داشت. معزالدوله پس از تسلط بر بغداد نبردهای متعددی با ناصرالدوله حمدانی انجام داد و سرانجام حمدانیان را بهعنوان والیان جزیره پذیرفت. روابط عزالدوله نیز با حمدانیان دوستانه بود اما فارغ از جنگ نبود. نوشتار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به کتابهای دست اول تاریخی و جغرافیایی به دنبال پاسخ به این مسئله است که جغرافیای جزیره چه تأثیری بر ایجاد سیاست دوگانه آل بویه در برابر حمدانیان در سالهای ۳۳۴ تا ۳۶۷ داشته است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که جغرافیای اقتصادی جزیره موجب شکلگیری سیاست خصمانه بین آل بویه و حمدانیان شده بود. جزیره نهتنها تأمین کننده آذوقه، خواروبار و علوفه بغداد بود بلکه مالیات بالایی هم به بغداد ارسال میکرد و حمدانیان حاکم بر جزیره در پی اعلام استقلال از بغداد بودند. از نظر جغرافیای سیاسی جزیره دژی مستحکم در برابر امپراتوری روم، حاکمان شام، اخشیدیان و فاطمیان برای ورود به بغداد بود و این ویژگی موجب شکلگیری سیاست دوستانه بین آل بویه و حمدانیان میشد.