۲۰ نتیجه برای تاریخنگاری
محسن الویری،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
واکاوی تجربه تاریخنگاری در پهنه تمدن اسلامی، برای پیریزی مکتب تاریخنگاری بومیِ همسو با دگرگونیهای دیگر شاخههای علوم انسانی سودمند است. با بررسی متون تاریخی فراهم آمده در این تمدن، میتوان گمان زد که تاریخنگاری مسلمانان بهویژه هنگام تبیین علّی رویدادهای تاریخی، از روش برآمده از متون دینی (قرآن و سنت) بسیار دور است. این مقاله بر پایه گفتار استنفورد درباره «علیت تاریخی»، با تأکید بر نمونه «غزوه بدر»، به استخراج آن روش از قرآن و آثار سه تاریخنگار برجسته نیمه نخست سده سوم هجری میپردازد و با گونهشناسی و بهرهگیری از روش «مقایسه کیفی محدود»، بدین نتیجه خواهد رسید که مورخان مسلمانِ ملهَم از قرآن، به تأثیرگذاری عوامل «ماورایی» در رویدادهای تاریخی توجه کرده، اما بهرغم قرآن در تحلیل رویدادها به قانونمندیهای تاریخ (سنت) بیتوجه بودهاند.
حسین حسینیان مقدم، اصغر منتظرالقائم، محمدعلی چلونگر،
دوره ۱، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
حسین حسینیان مقدم[۲]
اصغر منتظر القائم[۳]
محمدعلی چلونگر[۴]
چکیده
ورود اصحاب امامان شیعه به عرصهی تاریخنگاری همراه با نبردنگاری در سیره علوی با رویکردی کلامی و به منظور اثبات تفکر جانشینی امام علی(ع) و یافتن ریشههای آن در سیرهی نبوی بود. این حرکت با پیشگامی عبیدالله بن ابی رافع در نیمهی دوم قرن اول آغاز شد و در جریان تاریخنگاری اسلامی تأثیر بسزایی داشت. از سویی جریان سیرهنگاری را در دو شاخهی شیعی و سنی سرعت بخشید و از سوی دیگر ابتکار و پیشگامی اصحاب امامان(ع) را در گشودن محورهای جدید تاریخنگاری به اثبات رساند. این حرکت در قرن دوم با تلاش جابر جُعفی و شاگردش ابان بن تغلب به عنوان دو ریز جریان در تاریخنگاری شیعی ارتقا یافت. تکیه بر آرای امامان(ع) و دستیابی به اهداف فقهی و کلامیویژگی مشترک و اساسی این حرکت علمی بود. اما در درون این جریان گرایشی معتقد به برخورد چالشی با مخالفان و گرایشی معتقد به تعامل با آنان بود، که دو نوع واکنش را از سوی اهلسنت موجب شد. در کنار این حرکت، برخی دیگر
از اصحاب، به نمایندگی ابومخنف و شاگردانش هشام کلبی و نصربن مُزاحم،
با رویکردی تاریخی به ترسیم نبردنگاری در سیرهی علوی پرداختند. پژوهش حاضر این حرکت و تطور را با بررسی شرح حال علمی تاریخنگارانِ صحابی و اخبار پابرجا از آنان بررسی میکند.
[۱]. تاریخ دریافت۹/۱۱/۹۰، تاریخ پذیرش۲/۵/۹۱.
[۲]. دانشجوی دکتری دانشگاه اصفهان، گروه تاریخ، اصفهان، ایران.Moghadam@rihu.ac.ir
[۳]. دانشیاردانشگاه اصفهان، گروه تاریخ، اصفهان، ایران. Montazer۵۳۳۷@yahoo.com
[۴]. استادیاردانشگاه اصفهان، گروه تاریخ، اصفهان، ایران. ltr.ui.ac.ir@m.chelongar
قاسم خانجانی،
دوره ۱، شماره ۱۷ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
قاسم خانجانی*
چکیده
شیخ مفید برای نقل و بررسی گزارشهای تاریخی، ملاکها و معیارهایی را در نظر داشته است. همین موضوع سبب شده که در برخی موارد سبک ایشان با مورخان دیگر، تفاوت بسیاری داشته باشد. امانتداری در نقل حوادث و گزارشهای تاریخی، رعایت اعتدال و انصاف در نقل حوادث، جایگاه قضاوت و داوری عقلانی در پذیرش یا رد گزارشهای تاریخی، تأثیر اصول عقاید در تاریخنگاری، تقیّه و حدود توجه به آن در تاریخنگاری و نقد و بررسی روایات و احادیث از جمله ملاکهایی است که شیخ مفید در آثار و بررسیهای تاریخی خود بدان توجه داشته و تلاش کرده است با رعایت این ملاکها به بررسی گزارشهای تاریخی بپردازد. رعایت این ملاکها نشان دهندۀ اندیشههای حاکم بر تاریخنگاری شیخ مفید است. در این نوشتار، این اندیشهها و برخی موارد کاربرد آن در آثار شیخ مفید با تفصیل بیشتری بیان شده است.
[۱]. تاریخ دریافت ۰۱/۰۷/۹۳؛ تاریخ پذیرش ۱۰/۱۲/۹۳.
* استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، گروه تاریخ، قم، ایران. Khanjani۱۳۴۲@yahoo.com
پروین ترکمنی آذر،
دوره ۱، شماره ۱۹ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
پروین ترکمنیآذر[۱]
چکیده
این پژوهش در حیطه علم معرفتشناسی و با تأکید بر معرفت دینی و معرفت اعتباری و با استفاده از روش تحلیل درونی صورت گرفته است. محقق درصدد پاسخگویی به این پرسش است که مورخان تا چه اندازه در تاریخنگاری خود متأثر از معرفت اعتباری زیستگاه خویشاند و چقدر از معرفت دینی خود و جامعه تأثیر میپذیرند؟ دیگر آنکه تاریخنگری آنان چه نقشی در بهکارگیری روش تاریخنگاریشان دارد؟ با همین دیدگاه، تاریخنگری و تاریخنگاری دو مورخ، مطهر مقدسی عربتبارکه در سیستان ـ یکی از مهدهای بزرگ فرهنگ ایرانزمین ـ به دنیا آمد، در همانجا پرورش یافت و کتابش را به یکی از امیران سامانی تقدیم کرد. همچنین بلعمی ـ متعلق به خاندان ایرانی خراسان ـ که همزمان با او در بخارا میزیست و در دربار سامانیان حضوری فعال در زمینه دیوانی و فرهنگی داشت، مورد مطالعه قرار گرفته است.
نتایج پژوهش نشان میدهد مقدسی تنها با تأثیرپذیری از معرفت دینی خود و فارغ از فرهنگ و حتی اوضاع سیاسی زیستگاهش، کتاب تاریخ خود را نگاشته است؛ در حالی که بلعمی، در افزودههایش بر تاریخ طبری علاوه بر معرفت دینی، از معرفت متعارف جامعه خود تأثیر پذیرفته، در ضمن آنکه فهم هر یک از آن دو از دین نیز متفاوت است. نتیجه دیگر آنکه نگرش هر یک از آن دو در شیوه تاریخنگاریشان مؤثر بوده، به طوری که روش تألیف مقدسی خردگرا، تحلیلی و انتقادی است ونوشتههای بلعمی اشعری مذهب به روش توصیفی است.
[۱]. استاد، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ptorkamanyazar@gmail.com
دریافت: ۲۶/۱/۹۴ پذیرش: ۷/۵/۹۴
زهیر صیامیان گرجی،
دوره ۱، شماره ۲۰ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
آگاهی تاریخی و دینی جوامع مسلمان از مبانی فرهنگ و عقاید اسلامی از متونی متأثر است که در قرون نخستین اسلامی تدوین و تصنیف شدهاند. ماهیت سنتگرایانه فرهنگ مسلمانان باعث شده است فرآوردههای مؤلفان این متون، به عنوان مبنا و معیارهای شناخت سنت اسلامی فهمیده شود. این در حالی است که بر اساس رویکرد تفسیری ـ انتقادی، این متون ساختارهای روایی حاوی معناهایی گفتمانی هستند که در موقعیت بافتاری قرون نخستین هجری برساخته شدهاند. از آنجا که وضعیت بافتاری این قرون، سرشار از منازعات عقیدتی و سیاسی ملل و نحل بوده و متون نیز حامل سوگیری مؤلفان آناند، با نگاه رئالیستی به آنها، عملاً آن منازعات و نگرشها در اعصار دیگر بازتولید میشود.
مسئله این نوشتار، پیشنهاد ایدهای روششناسی برای بازخوانی آثار وقایعنگاران این دوران بر اساس رویکرد تاریخی است که بدین روش، معناهای عقیدتی تعبیه شده در این سازههای زبانی را بازیابی کند.
سیاوش یاری، مسلم سلیمانیان،
دوره ۱، شماره ۲۲ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
ورود اسلام به شبهقاره هند، افزون بر تحولات مذهبی، تغییرات اجتماعی و سیاسی مهمی در پی داشت و موجب تحولات عمیق فرهنگی نیز شد. از جمله مهمترین جلوههای این تحولات، ایجاد سنت تاریخنگاری در این سرزمین بود. در واقع، با استقرار اسلام در شمالغربی هند، تألیفات تاریخی به عنوان شاخهای از ادبیات در شبهقاره به سوی پیشرفت گام برداشت. وجه غالب در تاریخنگاری هند اسلامی، سیطرۀ زبان فارسی و دیدگاههای تاریخنگارانۀ ایرانی بر آن است. بنابراین میتوان ادعا کرد شروع تاریخنگاری در شبهقارۀ هند متأثر از تاریخنگاری ایرانی و به زبان فارسی بوده است. تواریخ فارسی دورۀ حاکمیت سلاطین دهلی، از منابع اصلی تاریخ هند دورۀ میانه به شمار میآیند. مؤلفههای متعددی چون بینش مورخان، نحوۀ گزینش رویدادها، منابع مورد استفاده، روشهای تاریخنگاری، ابزارهای سنجش درستی رویدادها، شیوههای تدوین و تنظیم دادهها، خاستگاه اجتماعی و ادبیات به کار گرفته شده در هر مورخ، منحصر به فرد به نظر میرسد.
از جمله افرادی که تا کنون نقش وی در تاریخنگاری هند مغفول مانده، امیرخسرو دهلوی (۶۵۲ - ۷۲۵ق) است. در پژوهش حاضر تلاش شده با روش تحلیل متنی و گفتمانی، جایگاه امیرخسرو دهلوی و نقش وی در تاریخنگاری هند بررسی شود. بر اساس مقایسۀ آثار تاریخنگاری در دورۀ مورد نظر، به نظر میرسد با وجود اینکه امیرخسرو مورخی حرفهای نبود، اما دادههای تاریخی نابی متأثر از احوال و شرایط زمان خود از تاریخ هندوستان را از دریچه ادبیات بازتاب داده است.
محمدتقی مشکوریان، علی اکبر جعفری،
دوره ۱، شماره ۲۳ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
از قرن هفتم هجری، به تدریج در تاریخهای عمومی، فصلی که به طور خاص، به ائمه اثنیعشر: اختصاص داشت شکل گرفت. ائمه: در این آثار، کنار هم و جدا از دیگر خویشاوندان، در مقام اولیای خدا و بهترین بندگان زمان خود معرفی شدهاند و مانند انبیا، اوصیا، شاهان و خلفا، طبقهای در تقسیم تاریخ به شمار میآیند.
با توجه به حاکمیت اهلتسنن ـ دستکم به لحاظ کلامی و فقهی ـ در ایران پیش از صفوی، اختصاص فصلی به ائمه امامیه و نه دیگر سادات، ضرورت روند ظهور و تحول این پدیده را به وجود میآورد. با تشکیل دولت صفویه، این ابداع مورد پذیرش مورخان قرار گرفت و به صورت جزئی کلیشهای در تاریخهای عمومی این عصر درآمد.
نوشتار پیش رو میکوشد این پدیده را به عنوان ظهور طبقۀ جدید ائمه در روایت تاریخ معرفی کند و تحولات این فصل از تاریخهای عمومی صفوی در زمینۀ روایت کلی آنان از تاریخ را بررسی و تحلیل نماید. با وجود طبقه ائمه: در تاریخنگاری پیشاصفوی، کار مورخان صفوی، تغییر جایگاه آن در تاریخ بود. آنان صورتبندی پیشین پیامبر ـ خلفای راشدین ـ ائمه را با تغییر کرونولوژیک، به پیامبر ـ ائمه ـ خلفا، و با ارتقای هستیشناختی، به انبیاء ـ ائمه ـ ملوک تبدیل کردند و حتی به صورت انبیاء ـ ائمه درآوردند.
هادی یعقوب زاده، محمد مهدی باباپور گل افشانی، عباس احمدوند،
دوره ۱، شماره ۲۶ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
جانشینی پیامبر، از مهمترین مسائل چالشی میان شیعه و اهل سنّت بودهاست. این موضوع در اندک مکتوبات سیرهنگاران شیعی ایرانی عصر پهلوی اول نیز بازتابهای متفاوتی داشته است. در کنار تأکید بر دیدگاه امامیه مبنی بر حقانیت امام علی۷ در جانشینی پیامبر، در برخی از مکتوبات شیعیان این دوره، تبیینی همگرایانه با اهل سنّت از مسئله جانشینی پیامبر ارائه شده است. مسئله پژوهش حاضر، علل همگرایی برخی از سیرهنگاران شیعی ایرانی با دیدگاه اهل سنّت در مسئله جانشینی پیامبر در عصر پهلوی اول است. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی با بررسی اطلاعات موجود درباره وضع مذهبی دوره رضا شاه و بررسی سیرههای نوشته شده توسط سیرهنگاران شیعی ایرانی درصدد پاسخگویی به پرسش فوق است. این بررسی نشان داد سیاست ضد مذهبی رضاشاه و موج فزاینده دگراندیشی در آن دوره، از مهمترین علل همگرایی سیرهنگاران شیعی ایرانی با دیدگاه اهل سنّت در مسئله جانشینی پیامبر است.
محسن معصومی، محمد عباسی،
دوره ۱، شماره ۲۷ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
تاریخنگاری فارسی در دکن در دوره سلطنت بهمنیان آغاز و در دوره جانشینان آنها رونق یافت و در دوره آصفجاهیان/ نظامهای حیدرآباد دکن (حک. ۱۱۳۷-۱۳۶۷) رواج بیشتری یافت. افزون بر توجه به تاریخ سیاسی، یکی از ویژگیهای مهم تاریخنگاری فارسی در این دوره، توجه به جنبههای مختلف زندگی روزانه مردم بود. بیشتر تواریخ فارسی این دوره، گزارشهای دقیقی از آداب و رسوم و زندگی روزانه مسلمانان ارائه کردهاند. پرسش اصلی پژوهش این است که تواریخ فارسی دکن، از حیث موضوعهای گوناگون مرتبط با زندگی روزانه چه اهمیت و اعتباری دارند؟ در نوشتار حاضر، اجزا و عناصر تشکیلدهنده زندگی روزانه در تواریخ فارسی دوره سلاطین دکن و آصفجاهیان، در بخشهای آیینهای ماه محرم، جشنها و اعیاد مذهبی، دینی و غیردینی، تفریحات و سرگرمیها و خوراک و پوشاک مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شد که در منابع این دوره افزون بر آیینهای مذهبی، تفریحات، سرگرمیها، خوراک و پوشاک نیز انعکاس یافته است. همچنین در منابع این دوره به سبب شیعه بودن برخی سلاطین دکن آداب و مناسک شیعی نیز بازتاب یافته است.
محمد تقوی، محمدعلی کاظم بیگی،
دوره ۱، شماره ۲۷ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
أنساب الأشراف بلاذری از برجستهترین آثار تاریخی سده سوم، با وجود روایتهای پرشمار و مهمی که درباره وقایع صدر اسلام دارد، به طور شایسته مورد توجه محققان قرار نگرفته است. برخلاف رویکرد دینی بیشتر مورخان سدههای نخستین به تاریخ، بلاذری پایبندی چندانی به تمام محورهای اندیشه اهلسنت ندارد. بر این اساس، در پژوهش حاضر تلاش شده تا با بررسی روایتهای أنساب الاشراف و مقایسه آن با آثار مورخان همعصر، جریانهای فکری مؤثر بر تاریخنگری بلاذری مورد شناسایی و ارزیابی قرار گیرد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بلاذری با وجود پایبندی به برخی عقاید اهلسنت همچون مشروعیت خلیفه، نظریه «عدالت صحابه» را قبول ندارد و به تفصیل از وقایع اختلافبرانگیزی چون سقیفه، قتل عثمان، جنگ جمل و نظایر اینها بحث میکند. به علاوه، او در تنظیم مطالب کتابش متأثر از نسبنگاران پیش از خود است و شاعر بودنش نیز سبب توجه ویژه او به مسائل ادبی همچون شعر و داستان شدهاست؛ به طوری که میتوان أنساب الأشراف را از منابع مهم ادبیات عرب دانست. فصلبندی برخی مطالب أنساب الأشراف به تأسی از اخباریان صورت گرفتهاست؛ هرچند بلاذری برخلاف ایشان، به جای قصص به اخبار اجماعی اصالت دادهاست. ارتباط بلاذری با دربار عباسی به عنوان «ندیم» و «کاتب» نیز در ارائه تصویری مثبت از بنیعباس و گزینش برخی روایتها نمایان است.
مجتبی خلیفه، ستاره غفاری بیجار،
دوره ۱، شماره ۳۱ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
تواناییهای ابوریحان در علوم طبیعی شخصیت تاریخنگار او را تحتالشعاع قرار دادهاست. در میان آثار متعدد وی، الآثار الباقیه و تحقیق ماللهند دو کتابی هستند که با نگاهی نو به تاریخ نگاشته شدهاند. از آنجا که ابوریحان جزء معدود دانشمندان علوم تجربی است که به تاریخنگاری حرفهای پرداخته، تحلیل جنبههای گوناگون تاریخنگاری وی ضروری مینماید. هدف اصلی در این مقاله واکاوی رویکردهای ابوریحان در نگارش تاریخ و بررسی چگونگی روش تاریخنگاری او است. در این بررسی، رویکردهای اجتماعی، تبیینی-انتقادی، و اعتقادی در تاریخنگاری بیرونی، با مطالعه و تحلیل آثار وی، واکاوی شدهاست. ابوریحان، با دوری از سیاستزدگی، جنبههای اجتماعی و فرهنگی تاریخ را به نمایش گذاشتهاست. او با عقلگرایی و تجربهمحوری، تبیین و انتقاد را به تاریخنگاری وارد کردهاست.
اصغر قائدان،
دوره ۱، شماره ۳۳ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
گزارش نبردهای اعراب از نگارشهای مورد توجه در تاریخنگاری اسلامی بود. در منابع اسلامی حدود ۱۴۰۰ درگیری بین قبایل عرب جاهلی ثبت شده است. در دوره اسلامی نیز گزارش دقیق جنگهای پیامبر۶ و فتوحات دوره خلفا از مهمترین مباحث مورد توجه مورخان اسلامی بودهاست؛ تا جاییکه به تدریج دستهای از مورخان نظامی ظهور یافتند که بطور تخصصی به مباحث نظامی از جمله سازمان و سازماندهی، تسلیحات و فنآوری نظامی، شیوههای جنگی، طرحریزی نظامی و انواع جنگها پرداختند و به این ترتیب شکل جدیدی از تاریخنگاری یعنی «تاریخنگاری نظامی» به وجود آمد. این تحقیق بر آن است تا با معرفی آثار مطرح در حوزه تاریخنگاری نظامی و اشکال گوناگون آن در دوره اسلامی تا پایان عصر ممالیک، عوامل تأثیرگذار بر این نوع تاریخنگاری را مطرح سازد. دادههای تاریخی نشان میدهد به سبب اهمیت جهاد در اسلام، پیچیدگی جنگها و انتقال میدانهای جنگ از صحرا به شهرها و سپس به دریاها، تحول در فن آوری تسلیحات، سازماندهی و روشهای جنگی، تخصصی شدن حوزه جنگ و شکلگیری رستههای نظامی باعث توجه ویژه به تاریخنگاری نظامی و نهایتاً ظهور مورخان جنگ و تدوین آثار تخصصی در این حوزه شدهاست.
سید امیر کوشهای، حبیب الله صادقی، خشایار قاضیزاده، سید محمدرضا حسینی بهشتی، سید ابوالقاسم حسینی ژرفا،
دوره ۱، شماره ۳۵ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
حدیث، پس از قرآن، مهمترین منبع شناخت دین اسلام شمرده میشود. از اینرو مطالعه احادیث برای شناخت آموزههای اسلام در مقوله زیبایی، هنر و بازشناسی وضعیت هنر در روزگار نخستین اسلامی ضروری است. با این همه، در پژوهشهای حوزه هنر کمتر به حدیث توجه میشود. برای استفاده مطلوب از احادیث ابتدا باید به محدودیتها و موانعی که پیشِ روی پژوهشگر هنر است توجه کرد. پرسش اصلی مقاله این است که پژوهشگر تاریخ هنر دوره اسلامی برای استفاده از احادیث با چه موانع و محدویتهایی روبرو است؟ در این بررسی نشان داده شد که تاریخنگار هنر دوره اسلامی به سبب تفاوت افق معاصر با افق بیان و تدوین احادیث و اقتضائات متفاوت این دو جهان، مسئله تاریخگذاری و اعتبارسنجی احادیث مرتبط با هنر، مسئله فهم واژگان مرتبط با هنر در زمینه سدههای نخستین اسلامی و تفاوت زبان تصویر با زبان نوشتار و تأثیر آن بر استفاده از احادیث در بازسازی جهان هنریِ سدههای نخستین اسلامی با مشکلات و موانع جدی روبرو است. از این رو پژوهشگر هنر دوره اسلامی بایستی با آگاهی از محدویتهای پیشرو به سراغ احادیث برود تا به برداشتها و تحلیلهای اشتباه و سطحی دچار نشود.
اکرم جعفری، مهین شریفی اصفهانی، علیرضا دل افکار، سید محمد صدری،
دوره ۱، شماره ۳۸ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
تاریخنگاری اسلامی جزئی از حدیثنگاری بودهاست. حدیث براساس قواعد سنجش حدیث در طول تاریخ، توسط محدثان ضبط و تدوین شدهاست. از نظر متن و سند، روایات به دو دسته صحیح و ضعیف تقسیم میشوند، از اینرو برای کشف حقایق تاریخ روایی تنها باید از گزارههای معتبر استفاده کرد. تأسیس قاعده تسامح در ادله سنن بر مبنای حذف شرایط حجیت خبر واحد و تسرّی آن در روایات غیرفقهی از جمله تاریخی، موجب آسیبهایی در تاریخنگاری شدهاست. این نوشتار برای بررسی آسیبهای کاربست قاعده تسامح در روایات تاریخی، با روش توصیفی- تحلیلی و با نقد درونی و بیرونی برخی روایات تاریخی، نشان داده است که به سبب کاربست قاعده تسامح، جعل، دخل و تصرف، تردید و وهن به روایات تاریخی و به تبعِ آن در پژوهشهای تاریخی راه یافته است.
محمدرضا فلاح گر، سید محمد حسینی، علی آقانوری،
دوره ۱، شماره ۳۸ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
واقعهنگاری عاشورا یکی از موثرترین شیوهها در جهت پاسداشت و حفظ ارزشهای والای حادثه کربلا، همواره در طول تاریخ مورد توجه محققان بودهاست. آثار عاشورایی از لحاظ متنی خالی از ضعف نیستند، از اینرو بررسی صحت و سقم مضمون و محتوای این آثار ضروری است. یکی از دورههایی که به دلیل رشد بیسابقه مقتل نگاری و همچنین فراوانی آسیبهای متنی در آثار عاشورایی، مورد توجه قرار گرفته، عصر حاکمیت قاجاریان است. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه و با چه روشهایی میتوان به آسیبهای متنی موجود در مقاتل عصر قاجار پی برد؟ در این مقاله، معیارو ملاکهای کارآمد و شفافی به منظور چگونگی تشخیص این آسیبها در عصر مورد پژوهش، معرّفی و تبیین شدهاست. بر اساس بررسیهای صورت گرفته، میتوان گفت که معیارهایی مانند عقل سلیم، شأن و عنصر عزّت طلبی امام حسین(ع) و اهل بیت(ع)، جامعهشناسی شهرهای مرتبط با واقعه و باورهای فکری و مذهبی آن عصر از مهمترین ملاکهای آسیبشناسی متنی اخبار عاشورا در مقاتل عصر قاجار به حساب میآیند.
عطیه شریعتنژاد کیاسری، هادی عالم زاده، یونس فرهمند، معصومعلی پنجه،
دوره ۱، شماره ۳۹ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
ابوجعفر محمد بن حبیب بغدادی (متوفای ۲۴۵) ادیب و مورخ سدۀ سوم هجری است که در انساب، تاریخ، لغت و جمعآوری اشعار شاعران کوشیدهاست. اختصارنویسی، ذکر شماری از نامها در موضوعات گوناگون بدون ذکر منبع از ویژگیهای تاریخنگاری او است. این پژوهش بر آن است تا دریابد که ابن حبیب در تدوین آثارش از چه منابعی بهره برده و چرا به ایجاز دادهها بسنده کرده است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که ابن حبیب در تدوین المحبر و المنمق از تکنگاشتهای مشایخ و همعصرانش بهره برده؛ با این همه او صرفا نقل کننده آثار نبوده و در اصلاح روایات دیگران کوشیده و گاه نظراتی متفاوت عرضه کرده است. از اینرو تألیفات او از نوآوری تهی نیست. از او آثار دیگری با عناوین اسماءُ المُغتالین مِن الاشراف فی الجاهلیهِ و الاسلام، مُختَلفُ القبائلِ و مُؤتَلِفُها، کُنَی الشُّعَراءِ و مَنْ غَلَبَتْ کُنْیَتُه عَلی اِسْمِهِ به جا مانده است.
حسن الهیاری، پژمان افخمی عمله قشقایی،
دوره ۱، شماره ۴۰ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
پس از به قدرت رسیدن صفویان با ادعای سیادت، نقش سادات و جایگاه سیادت در تاریخ ایران برخلاف ادوار پیشین وارد مرحله جدیدی شد. به این ترتیب دو مفهوم سیادت و سادات در تاریخنگاری دوره صفوی نمود ویژهای پیدا کرد. مسئله اصلی این پژوهش بررسی نقش سادات و جایگاه سیادت در تاریخنگاری عصر صفویه است. میباشد. یافتههای این پژوهش که با روش تاریخی انجام شده، نشان میدهد که منابع تاریخنگارانه آن دوره با تأکید بر سه مقوله نسب بنیانگزار سلسله صفویه، نقش اساسی سادات کیایی در تأسیس صفویه و نقش سادات سهگانه در نبرد چالدران، به مفهوم سیادت توجه ویژهای داشتند. توجه غالب منابع تاریخی به این سه مقوله با تأکید بر کنشگری سادات در رویدادهای دوره صفوی و توجه سادات به تاریخنگاری نشانگر تحول جایگاه سیادت و نقش گروه اجتماعی سادات در ایجاد یک گفتمان غالب در تاریخنگاری عصر صفوی است.
ندا انتشاری نجفآبادی، بهزاد کریمی، سامان قاسمی فیروزآبادی،
دوره ۱، شماره ۴۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
تاریخنگاری ایرانی پس از اسلام، حکایتگر انتساب برخی صفات و ویژگیهای فراانسانی به پادشاهان است. این انتساب افزونبر بلاغت تاریخنگارانه در ارتباط با فرهنگ جامعه مخاطب نیز قابل بررسی است. در این میان دو عامل تکرارشوندگی و وجود خصایص مشابه در کیهانشناسی باستانی ایران، نشان از گونهای پیوستگی فکری دارد. مسئله اصلی مقاله این است که آیا در بازنمایی پادشاهان میان مضامین اسطورهشناختی ایرانی و مضامین تاریخنگاری صفوی ارتباطی وجود دارد؟ برای پاسخ به این مسئله ابتدا تبیینی از کیهانشناسی اسطورهای ایران و جایگاه پادشاه در آن ارائه شد و سپس با هدف آشکار ساختن مبانی اسطورهشناختی گفتمان تاریخنگارانه ایرانی، تاریخنگاریهای عصر صفوی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که ویژگیهای مقبول و آرمانی پادشاهان در کیهانشناسی اسطورهای که در قالب چند مضمون مشخص مانند پیروزی در نبرد، رؤیا، الهامات غیبی، امداد غیبی و انتظام طبیعت از گوهر پادشاه چهره بسته است، با انحلال عناصری از کیهانشناسی باستانیِ مرتبط با پادشاه در کیهانشناسی اسلامی، به صورتهای گوناگون در جامعه و تاریخنگاری صفویه، بهعنوان آغازگاه تاریخ جدید ایران بازتاب یافته است.
بهمن زینلی، علی اکبر جعفری، هایک ساریان،
دوره ۱، شماره ۴۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
آغاز فتوحات اعراب مسلمان و فروپاشی امپراتوری ساسانی نقطه عطفی در تاریخ ایران و مناطق پیرامون آن است. فتوحات اسلامی سرفصل جدیدی از حوادث تاریخ اسلامی را رقم زده است. ثبت این حوادث توسط مورخان عرب و ایرانی با دو قرن تأخیر انجام شد. در این حین مورخان ارمنی بهویژه سبئوس و غوند که در قرن ۷ و ۸ میلادی به ثبت و ضبط این وقایع پرداختند، اولین مورخان غیرمسلمان در حوزه تاریخنگاری فتوحات اسلامی هستند. در حوزه فتوحات اعراب خصوصاً فتح ایران، گزارشهای گوناگونی به قلم مورخان عرب و ایرانی ارائه شدهاست. این گزارشها با فاصله زمانی بسیار زیاد پس از وقوع حوادث، روایت شفاهی چند نسل و تحت تأثیر باورهای اعتقادی و هویتی راویان ارائه شدهاست. سؤال پژوهش حاضر این است که گزارشهای منابع ارمنی سده ۷ و ۸ میلادی درباره فتوحات اعراب مسلمان حاوی چه ویژگیهایی است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که گزارشهای منابع دست اول ارمنی در مورد استفاده مورخان مسلمان قرار گرفته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تطبیقی و با استناد به گزارشهای تاریخ سبئوس و تاریخ غِوُند انجام شده نشان میدهد که گزارشهای مورخان ارمنی درباره فتوحات اعراب از لحاظ زمانی همعصر فتوحات اسلامی و از نظر اعتقادی و هویتی بیطرفانهتر نوشته شدهاست.
محمدرضا محمدی، عباس احمدوند، عبدالله فرهی،
دوره ۱، شماره ۴۹ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
دین مسیحیت شش قرن پیش از اسلام با رسالت حضرت عیسی۷ در سرزمین فلسطین پدید آمد و به مرور مسیحیان در جزیرهالعرب نیز پراکنده شدند. با ظهور اسلام بهعنوان آخرین دین ابراهیمی در حجاز، با توجّه به پیشینه توحیدی مسیحیت و تماسهای ناگزیر مسلمانان با مسیحیان، مواجهه و گفتوگو از مسیحیت و پیروان آن در قرآن کریم امری ناگزیر نمود. پیامبر اسلام۶ نیز در طول دوران بعثت بر اساس تعالیم قرآن کریم و انگاره برخاسته از آیات مربوط به مسیحیت و مسیحیان به مواجهه با آنان پرداخت و در نوع ارتباط با مسیحیان به اقتضای زمان و مکان، تدابیری از گفتوگو تا برخورد همچون هجرت به حبشه، گفتوگوهای گروهی و فردی با مسیحیان، ارتباطگیری با حاکمان مسیحی از طریق نامهنگاری، پیماننامه صلح با قبایل مسیحی و یا برخورد نظامی با آنان را برگزید. این تدابیر در چارچوب انگاره ارائه شده در قرآن کریم بودهاست. در این مقاله با روش زمینهشناسی تاریخی و با بهرهمندی از رویکرد تاریخانگاره تلاش شدهاست تا با توجّه به تعاملات، گفتوگوها و برخوردهای مذکور، به خوانش رسول خدا۶ از مسیحیت و مسیحیان و انگاره شکل یافته سیره نبوی نسبت به مسیحیت و مسیحیان دست یافت.