۳۱ نتیجه برای دین
صادق آیینه وند، مهران اسماعیلی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
واژه «انصار» و «انصاری» از پرکاربردترین لقبهای یاد شده در منابع تاریخی بهویژه «صحابهشناسی»، طبقاتنگاری و منابع رجالی و زندگینامههاست. کاربرد این واژه در مطالعات تاریخی صدر اسلام، دو قبیله ساکن یثرب (اوس و خزرج) را به یاد میآورد؛ کسانی که با تدبیرهای حکیمانه پیامبر (ص)، اختلافهای درونی خود را کنار گذاردند و با نام انصار، به وحدت رسیدند. مفهوم انصار هنگامی آشکارتر شد که در برابر واژه مهاجران قرار گرفت. مهاجران و انصار دو گروه اصلی مسلمانان نخستین بودند که در رویدادهای دوران پیامبر اکرم (ص) بسیار تأثیر گذاردند. این پژوهش به پاسخگویی بدین پرسشها میپردازد: واژه انصار از دید زبانشناسی تاریخی، از چه هنگامی در قالب نام گروهی از افراد به کار رفت، چرا پدید آمد و چه روندی را در تحول معنایی گذراند؟
سید احمدرضا خضری، جواد قاضی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
اکثر مورخان دوران اسلامی، معمولاً بر آثار خود مقدمهای نوشتهاند و در آن چکیدهای از اندیشه، نگرش و بینش خود را دربارهی جهان، خدا و هستی ارائه کردهاند. از بررسی این مقدمهها، نکات بسیاری بهدست میآید که یکی از عمدهترین آنها، گرایشهای دینی و مذهبی ایشان است. مؤلفان این پ‍ژوهش برآنند تا بر مبنای شماری از مهمترین این مقدمهها، نخست، محورهای اصلی نگرش و بینش مورخان مسلمان به تاریخ و تاریخنگاری را تبیین و سپس تأثیر این نگرش را (به عنوان متغیر مستقل) در فرایند تاریخنگاری اسلامی و فراز وفرود آن در عصر خردگرایی و دورهی افول تمدّن اسلامی (به عنوان متغیر وابسته) بررسی نمایند.
عبدالله ناصری طاهری،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
با بررسی اندیشه سیاسی عالمان و نخبگان مسلمانی که در روزگار جنگ صلیبی میزیستند، به انفعال شماری از آنان در برابر پدیده مهم و فراگیر حمله صلیبی میتوان پی برد. اینان بهرغم جایگاه اجتماعی و دینیشان، ضرورت وحدت ملی اسلامی را در رویارویی با اشغالگران صلیبی نادیده گرفتند و بیشتر به مسائل داخلی و دروندینی جامعه اسلامی پرداختند و چنانچه کسانی درباره این اشغال و تجاوز واکنشی نشان داده و امیران و رعایا را به رویارویی با آنان برانگیخته باشند، با رویکرد شریعتمحور و بر پایه فقه و اخلاق و با طرح بحث «جهاد» این موضوع را دنبال کردهاند. رویکرد عالمان و نخبگان حوزه شرق اسلامی در اینباره، با رویکرد نخبگان مغرب اسلامی (شمال افریقا و اندلس) متفاوت بوده است؛ عالمان مغرب که اشغال و ایستادگی مسیحیان را در برابر مسلمانان زودتر و بیشتر از مشرقیان دیده بودند، با رویکردی فعالانه به جنگهای صلیبی و اشغال شرق مدیترانه سرزمین شام پرداختند.
عباس قدیمی قیداری،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
دیدگاه روشنفکران و اندیشهگران با تاریخ و شناخت و فهم و برداشت آنان از تاریخ و روند و جریان آن، مقولهای است که میبایست در بازکاوی گوشه و کنار اندیشههایشان، بدان توجه کرد. سید جمالالدین اسدآبادی در میان اندیشهگران و روشنفکران عصر قاجار، آگاهی شگفت انگیزی با تاریخ و تاریخ نویسی داشت؛ چنانکه کمتر متفکری مانند او دانش تاریخی را در اندیشهها و هدفهای سیاسی و اجتماعی و اصلاح جامعهاش به خدمت گرفت و بر ضرورت تاریخدانی و بهرهگیری علمی و عقلی از آگاهی تاریخی برای شناخت حال و ساخت آینده تأکید کرد. اسدآبادی، متفکری تاریخدان و تاریخشناس و به تاریخنویسی قدیم و جدید آشنا و در تاریخنویسی توانا بود. موضوع تاریخ نزد او، سیر مدنیت و تاریخ تمدن و فرهنگ و ژرفنگری در اسباب ترقی و انحطاط جوامع به شمار میرفت. وی با رویکرد راهبردی به تاریخ و کارکردهای آن، فلسفه تاریخ را در ایران ابداع کرد و به گسترش دیدگاه فلسفی و انتقادی به تاریخ پرداخت. اندیشههای انتقادی اسدآبادی درباره تاریخ و تاریخنویسی، در هویت جدید این دانش انسانی و تحول تاریخنویسی در ایران بسیار تأثیر گذارد.
غلامرضا ظریفیان، قسیم یاسین،
دوره ۱، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
غلامرضا ظریفیان[۲]
قسیم یاسین[۳]
چکیده
دولت ایوبی در ناآرامترین روزگاران شامات پدید آمد؛ یعنی سده ششم هجری که از بحرانیترین برهههای زمانی در حوزه غرب دنیای اسلام به شمار میرود. رویدادهای برآمده از جنبشها و هجومهای وحشیانه صلیبی به میراث دولت فاطمی در خدمت اتابکان سلجوقی، از حوادث عرصه سیاسی این دوران است.
قلمرو ایوبیان از مصر تا جزیره «فراتیه» گسترده بود و خودش کانون میراث تمدنی و خاستگاه رویدادهای فراوان به شمار میرفت. با توجه به تأثیرگذاری این دولت اسلامی در جهاد با دشمنان صلیبی، پرداختن به نظام حکومتی و دیوانسالاری آن در این حوزه تمدنی برای آگاهی از سامانه اداری و دیوانی و حکومتیاش، بسیار مهم مینماید. بنابراین، این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی در پی تبیین و تحلیل ساختار نظام حکومتی و دیوانسالاری ایوبیان است و به بررسی پیشینه تاریخی و روند پیدایی آن در این حوزه تمدنی خواهد پرداخت. فرضیهای که در این مقاله آزموده میشود، چنین است: «ساختار حکومتی و اداری ایوبیان بیش از تأثیرپذیری از نظام فاطمیان، از ساختار حکومتی و اداری سلاجقه و اتابکان آنها و اوضاع و نیازهای روزگار خودش تأثیر پذیرفته و بر پایه نیازهای زمانه، متحول شده است».
[۱]. تاریخ دریافت، ۱۱/۳/۹۰. تاریخ پذیرش، ۲۲/۶/۹۱.
[۲]. استادیار دانشگاه تهران، گروه تاریخ، تهران، ایران.
[۳]. مدرس دانشگاه پیام نور مرکز ارومیه، گروه تاریخ، ارومیه، ایران. yasindatcom@yahoo.com
هوشنگ خسروبیگی، یزدان فرحی،
دوره ۱، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
(آخرین کارگزار الوس جوچی در ایران)[۱]
هوشنگ خسروبیگی[۲]
یزدان فرخی[۳]
چکیده
با حمله گسترده مغول به سرزمینهای اسلامیو سقوط حکومتهای مسلمان، تشکیلات اداری این حکومتها نیز به یک باره فرو ریخت. با این حال کارگزاران مسلمان بازمانده از این حکومتها توانستند به تدریج جایگاه خود را در تشکیلات اداری مغولها باز یابند. در این میان حضور سیفالدین بیتکچی کارگزار مسلمان برکای خان فرمانروای مسلمان الوس جوچی از موضوعات مهم در تحولات دیوانسالاری مغولها در ایران محسوب میشود. چگونگی برآمدن سیفالدین در تشکیلات اداری هلاکو و اشارههای مبهم و اجمالی و مسکوت گذاشتن دلایل سقوط وی از مقام ارشد دیوانی هلاکو و به یاسا رسیدن او در آستانه لشکرکشی تدافعی هلاکو در مقابل قلمرو برکای خان، مسألهای است که علاوه بر قصور منابع، بیتوجهی محققان تاریخ را نیز به همراه داشته است. در این پژوهش تلاش شده است تا با بررسی و بازبینی شواهد پراکنده موجود در مورد سیفالدین بیتکچی، رویدادهای مرتبط با جریان تحولات دیوانی و سیاستهای منطقهای هلاکو در این روزگار مورد ارزیابی قرار گیرد. این پژوهش نشان میدهد که کشته شدن سیفالدین بیتکچی به عنوان دیوانسالار مسلمان و هم سو با سیاستهای الوس جوچی به رهبری برکای خان، در واقع روند و شروع تازهای برای تشکیلات اداری و استقلال اداری دیوانسالاری مغولها به رهبری هلاکو خان از الوس جوچی یا اردوی زرین بوده است.
[۱]. تاریخ دریافت۲۲/۵/۹۱، تاریخ پذیرش۵/۸/۹۱.
[۲]. استادیار دانشگاه پیام نور، گروه تاریخ، ایران.Kh_beagi@pnu.ac.ir
[۳]. استادیار دانشگاه پیام نور، گروه تاریخ، ایران. Y_farrokhi@pnu.ac.ir
محمد سپهری،
دوره ۱، شماره ۹ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
محمّد سپهری*
چکیده
هنر با همه شاخههای آن مانند نقاشی، تذهیب و نگارگری تا موسیقی و معماری، از وجوه ماندگار فرهنگ و تمدن اسلامی است که با تعالی و معارف دینی اسلامی پیوند دارد؛ چنانکه مسجد؛ یعنی مهمترین پایگاه عبادی مسلمانان را تالار (گالری) هنرهای اسلامی خواندهاند و این خود از جایگاه مهم هنرو نیز توجه مؤمنان و عالمان دینی به این حوزه بس ارجمند تمدن اسلامی حکایت میکند. از این میان، موسیقی از منظرهای گوناگونی مهم است؛ چنانکه می توان این شاخه دلنواز و جذاب هنر را همزاد آدمی دانست. البته آیین مسلمانی، موسیقی را در چارچوب آموزههای خود تعریف کرده است و عالمان دینی و فقیهان مسلمان همواره در برابر آن دیدگاههای ویژهای عرضه کردهاند. بررسی این موضوع از حوصله این مقاله بیرون است، اما همواره ترانهسرایان، نوازندگان و خوانندگانی در جامعه اسلامی بودهاند که به دور از چشم و گوش فقیهان سختگیر، گوش و جان مخاطبان خود را مینواختهاند؛ چنانکه موسیقی در مکه و مدینۀ سده نخست هجری، به اندازهای پیشرفت کرده بود که اهل این دو مکتب، گوی سبقت را از همه رقیبان خود ربودند و شهره آفاق شدند. پرسش اصلی مقاله این است که چه عامل یا عواملی موجب شد که کمتر از یک سده، موسیقی مکه و مدینه تا این پایه رشد کند؟ گمان میرود سیاست امویان بهویژه معاویه، چنین بوده باشد تا مردم حجاز به عیش و نوش سرگرم و از عرصههای جهاد و مبارزه با انحراف و طاغوت دور شوند. به همین سبب هزینههای گزافی میان شهروندان مکه و مدینه توزیع و کارهای غیر سیاسی گوناگونی همچون شعرخوانی، موسیقی و آواز تشویق میشد. افزون بر این، رویداد کربلا، واقعه حره و محاصره حرم مکی را از علل اصلی گرایش ساکنان حجاز به موسیقی و نغمههای دلنواز مطربان میتوان برشمرد. این مقاله به بررسی همین موضوع میپردازد و شخصیتهای برجسته دو مکتب موسیقی مکه و مدینه را بازمیشناساند.
* استاد دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی، گروه تاریخ، تهران، ایران. Sepehran۵۵@yahoo.com
موسی الرضا بخشی استاد، نزهت احمدی،
دوره ۱، شماره ۱۱ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
موسیالرضا بخشیاستاد*
نزهت احمدی**
چکیده
پس از رسمی شدن تشیّع در ایران عصر صفویه، «مدرسه» به مهمترین مرکز نهاد آموزش در خدمت این مذهب رسمی بدل گردید، اما پرسش این است که چنین نهاد آموزشی در علوم دینی وغیردینی آن روزگار چه تأثیری گذارد؟ بر پایه بررسیهای صورت گرفته در اینباره، تکاپوهای علمی مدارس از عوامل تأثیرگذار در گسترش علوم دینی و مرکزیت یافتن فقه شیعه در ایران از میانههای عصر صفوی بوده است. مدارس معطوف به دیدگاه واقف و مدیران آنها، در رواج اندیشههای علمی بهویژه اندیشه اخباری، در رویدادهای علمی نیمه دوم عصر صفوی بسیار مؤثر بودند. همچنین تأکید بسیار مدارس بر علوم دینی، سبب افول برخی ازعلوم غیر دینی شد.
[۱]. تاریخ دریافت ۵/۱۱/۹۱ تاریخ پذیرش ۲۵/۹/۹۲.
* استادیار دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران )نویسنده مسئول). Rezabakhshi۱۳۸۵@ymail.com
** دانشیار دانشگاه الزهراء، گروه تاریخ، تهران، ایران. Nozhat.ahmadi@gmail.com
سید ابوالفضل رضوی،
دوره ۱، شماره ۱۱ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
سیدابوالفضل رضوی*
چکیده
مغولان پیرو آیین «شمنیسم» بودند و بر پایه اوضاع برآمده از زندگی «خانه به دوشی» خود، از مدارای اعتقادی برخوردار بودند. در یاسای چنگیزی هیچ دینی راجحتر از دیگر ادیان نبود و بنابراین، زمینه برای تعامل اعتقادی مغولها با مردمان فرمانپذیرشان فراهم آمد. برتری فرهنگ و مدنیّت اسلامی و شمار فراوان مسلمانانی که در اولوسهای چهارگانه پسران چنگیز میزیستند، راه را برای مسلمان شدن برخی از خانان مغول هموار کرد و در همت کردن آنان به بهبود اوضاع رعایای مسلمان تأثیر گذارد. قلمرو ایلخانان اوضاع دیگری داشت و افزون بر مدارای اعتقادی مغول، رفق و مدارای آگاهانهتری بر سلوک مسلمانان حاکم بود. همچنین مشروعیت حکومتها و همگرایی آنان با مردم، از مسلمانی آنان سرچشمه میگرفت. در این قلمرو، زمینههای سیاسی و اقتصادی دیگری فراروی ایلخانان پدید آمد که آنان را به سوی پذیرش اسلام کشاند. تبیین این زمینهها و شناخت و تحلیل عوامل اسلامپذیری ایلخانان در جامعه دینمحور ایرانی، محور این مقاله است که بر پایه پاسخ به چگونگی اسلامپذیری خانان مغول در دیگر اولوسها، سامان مییابد.
[۱]. تاریخ دریافت ۲۵/۱۰/۹۰ تاریخ پذیرش ۱۷/۵/۹۲.
* دانشیار دانشگاه خوارزمی، گروه تاریخ، تهران، ایران. razavi_edu@yahoo.com
مهدی فردوس مشهدی،
دوره ۱، شماره ۱۱ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مطالعه موردی بررسی دیدگاههای میرزا حسین غروینائینی
مهدی فردوسی مشهدی*
چکیده
میرزای نائینی پس از ورود اندیشه «پارلمانتیسم» به ایران (۱۳۲۴ ه)، با استناد به متن مقدس اسلام (قرآن و احادیث پیشوایان دینی) به توجیه آن پرداخت، اما شیخ فضلالله نوری با استناد به متن مقدس، این پدیده نوآمد را نفی و پیروانش را تکفیر کرد. چراییِ تفاوت فتوای این دو فقیه مسلمان درباره یک پدیده، بر پایه چارچوبی نظری در حوزه جامعهشناسی معرفت معطوف به معرفت دینی و جامعهشناسی تاریخی روزگار آن دو، پاسخ خواهد یافت. این پژوهش در دو بخش بر پایه نظریه پیتر برگر درباره «ساخت اجتماعی واقعیت» و جامعهشناسی تاریخی عصر مشروطه، به تبیین جامعهشناختیِ معرفت دینی آن دو فقیه فعّال در روزگار مشروطیت ایران میپردازد. بر پایه نظریه برگر، آگاهی (معرفت) آدمی هم در سطح «معارف روزمره» و هم در سطح معارف ناب (نظریهها)، از عوامل اجتماعی و محیطی برمیآیند، اما صاحبان این معارف دوباره آنها را برای نسل بعد از خودشان برونی میکنند و در این فرآیند، داد و ستدی میان جهانی عینی و ذهنی افراد جامعه برقرار میشود. بنابراین، آگاهیهای آدمی نه یکسره نسبیاند و نه یکسره «داده شده» و مطلق، بلکه دیالکتیکی میان ذهن و عین در کار است و معرفت دینی نیز از این قاعده مُستثنا نیست. اینکه نائینی توجیهگر مطلوبهای اجتماعی عصر خودش به شمار میرفت و نوری حافظ قلمرو وضع موجود جامعه خود و پردازنده ایدئولوژی نظام حاکم بود و سنت موجود بر اثر تضارب این دو گونه معرفتِ آموزهای دین با توجه به استناد هر دوی آنان به متن مقدس غنیتر شد، از نتایج این تحقیقند؛ چنانکه نسل پس از آنان، نظام پادشاهی را به هیچروی برنتافت.
[۱]. تاریخ دریافت ۲۴/۶/۹۲ تاریخ پذیرش ۱۴/۱۱/۹۲.
* دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب، گروه دینپژوهی، قم، ایران. mahdi.ferdowsi@gmail.com
سید علیرضا واسعی،
دوره ۱، شماره ۱۲ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
پیشرفت مدنی در جامعه عهد نبوی[۱]
سیدعلیرضا واسعی*
چکیده
جامعه مدینه که به کوشش پیامبر اسلام(ص) پدید آمد، آن چنان با پیشینه خود و نیز با آن چه در ذهنیت مردمان وجود داشت، متفاوت شده بود که اطلاق مدینه فاضله بر آن چندان دور از واقعیت نمی نمود؛ جامعهای مبتنی بر ارزشهای متعالی و دارای شاخصههای پیشرفت؛ چون امنیت، فرهنگ، نظم و آزادی که حرکت شتاب آلود آن تا سالیان دراز هم چنان بالان بود و زمان زیادی گذشت تا خمودی و سستی در آن راه یابد. این پیشرفت، نتیجه و حاصل آموزه های وحیانی، کنش های نبوی و تربیت متعالی نبی مکرم اسلام (ص) بود که با کوشاورد دست پروردگانش به سرعت به بار نشست و با گسترش همه جانبه توانست تمامی ابعاد زندگی مردم را، از نظر آرامشی و آسایشی (فرهنگ و تمدن) در بر گیرد. شهر یثرب که با هجرت پیامبر به آن جا، نام مدینه النبی به خود گرفت، پیش از این در چالشی جدی با اصول ارزشی و مدنی، در مسیر انحطاط قرار داشت و از حداقل سازمان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بهره مند بود، اما در پی اقدامات پیامبر (ص) تحولی بنیادین یافت و در اندک زمانی دچار تحولی ژرف و اساسی شد؛ شکل گیری حکومت، تدوین قانون اساسی، تحقق زمینه برادری و برابری و در یک کلمه، پیدایی امکان اراده گری و نیز فرصت بهره مندی همگان از حقوق انسانی، همراه با شناخت وظایف و تکالیف ضروری. بدین گونه مدینه توانست به عنوان شهری اسلامی، نماد جامعه پیشرفته قلمداد گردد. این جستار که به انگیزه نمایاندن تحولات معطوف به توسعه جامعه نبوی بر پایه آموزهها، سیره و سنت نبی اکرم، شکل گرفته، بر آن است هر چند گذرا، فرایند این پیش رفتگی را مورد بازخوانی و درنگ قرار دهد.
[۱]. تاریخ دریافت: ۱۷/۱۲/۹۱ تاریخ پذیرش: ۲/۸/۹۲.
* دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. گروه تاریخ و سیره، قم، ایران. vaseiali@yahoo.com
محمد نصیری، محمد درودگر،
دوره ۱، شماره ۱۳ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
محمد نصیری[۲]
محمد رودگر[۳]
چکیده
سخن از حقیقت تصوف و مذهب صوفیان و میزان ارتباط تعالیم صوفیان با آموزههای تشیع وپیوند میان آنان و مذهب تشیع، ازمباحث بنیادی فرقه شناسی و ابعاد تاثیر متقابل و داد و ستد مذاهب ، مکاتب و علوم است. اینکه طریقت های گوناگون تصوف و مکاتب عارفانی اسلامی چه چیزهایی از تشیع گرفته یا بدان بخشیدهاند؛ تا چه اندازه در خدمت ویا در پیوند با آموزه های تشیع ، عقائد، مناسک و دیگر آموزه های آنان بودهاند یا از آن دور شدهاند،از گذشته تاکنون مهم بوده ودر حال حاضر که جریان ظاهر گرائی و بویژه وهابیت به دشمنی با تشیع و برخی بنیاد های معرفتی آن برخاسته، سخن ازمیزان ارتباط تعالیم صوفیان با آموزههای تشیع اهمیت مضاعف می یابد. واز این مقوله است پیوند میان صوفیان کبرویه و تشیع است. نجمالدین کبری سرسلسله صوفیان و عارفان کبرویه، عارف شافعیمذهب بود، اما گرایشهای شیعی او بهویژه مریدانش، انکارناشدنی است. گردآوری شواهد برای اثبات چنین گرایشها و ارزیابی تأثیر فراگیر ارتباط او با مفاهیم شیعی، در عرفان نظری و عملیِ سلسلهها، از مباحث کانونی تاریخ عرفان اسلامی و سیر معنوی در جهان اسلام به شمار میرود. بررسی تأثیر این ارتباط در شیوه تعامل کبرویه با مکتب ابنعربی و شارحانش، تأثیر فراگیر این سلسله با چنین گرایش، ارتباطات و ویژگیهایی در تاریخ تصوف و عرفان و حتی تاریخ سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی بهویژه ایرانی، در قالب پژوهشهای دقیقتری سامان میپذیرد، این نوشتار بر پایه منابع اصلی در این زمینه، با روشی توصیفی ـ تحلیلی در پی نشان دادن ابعادی از این تاثیر پذیری ها ، گرایش ها وحتی تبدیل و تغییر در طریقت صوفیه کبرویه است.
[۱]. تاریخ دریافت: ۱۵/۷/۹۲ تاریخ پذیرش: ۲۵/۱۱/۹۲
[۲]. استادیار دانشگاه تهران، گروه تاریخ و تمدن اسلامی، تهران، ایران. nasiri.m@ut.ac.ir
[۳]. دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب، گروه تصوف و عرفان اسلامی، قم، ایران. Roodgar@gmail.com
عباس سرافرازی،
دوره ۱، شماره ۱۴ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
عباس سرافرازی[۲]
چکیده
اقوام ساکن در سیستان و بلوچستان در سالهایی که به جنگ جهانی اول انجامید، بر اثر تبلیغات و کارهای متحدین و متفقین، به هواداری از آنان پرداختند. کارهای آلمانیها و رهبران آزادیخواه ایرانی و فعال شدن حزب دموکرات در کرمان، در مردم سیستان و بلوچستان تأثیر میگذارد و با اینکه این دو ناحیه پیشتر نیز از حوادث ضد انگلیسی شبه قاره تأثیر پذیرفته بودند، حوادث عثمانی و هند بر ضد سلطه بیگانگان در ایران بیاثر نبود و همکیشی ایرانیان با عثمانیان، آنان را به پشتیبانی از آنان بر میانگیخت. تقسیم ایران بر اساس قرار ۱۹۰۷، اسلامستیزی غربیان و اندیشه اتحاد در جهان اسلام، شور و شوق فراوانی برای مبارزه پدید آورد. جنگ جهانی اول، واکنش و تحرکاتی میان علمای شیعه و اهلسنت برانگیخت. هر دو گروه فتاوای جهادی صادر کردند و بر پایه آنها، همه مسلمانان جهان را به جهاد فرا خواندند. شیعیان ناحیه سیستان به دنبال فتاوای جهادی علمای خود و اهلسنت بلوچستان به دنبال فتاوای جهادی علمای اهلسنت، به مبارزه با انگلیسیها برخاستند. فتاوای جهادی در این مناطق چاپ و منتشر شد و شور مذهبی مردم شیعه و سنی منطقه را برانگیخت. انگلیسیها و برخی از حاکمان محلی و پیروان آنان، برای گرفتن فتاوا میکوشیدند. احساسات ضد انگلیسی مردم جنوب شرق ایران به دعوت علمای دینی، بر این دلالت میکند که مبارزه و جهاد با نیروهای بیگانه در ایران به حرکتی ملّی ـ مذهبی بدل شد و برکنار از مذهب و قومیت خاص، به مقاومت در برابر بیگانگان پرداخت.
[۱]. تاریخ دریافت ۲۹/۲/۹۳، تاریخ پذیرش ۶/۵/۹۳.
[۲]. دانشیار دانشگاه مشهد، گروه تاریخ، مشهد، ایران. AB.SARAFRAZI@UM.AC.IR
صالح پرگاری، مسلم سلیمانی یان،
دوره ۱، شماره ۱۵ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
صالح پرگاری*
مسلم سلیمانییان**
چکیده
پس از سقوط خلافت (۶۵۶ ق)، دگرگونی بزرگی در جهان اسلام رخ نمود؛ بهویژه بر اثر رویگردانی مغولان از تسنن، گرایش برخی از ایلخانان به تشیع و فراهم آمدن زمینه نشاط علمی برای فقیهان اصولی شیعه، اوضاعی پدیدار شد که ساختار بسیط نخستین و نامتمرکز نظام مفتی ـ مستفتی شیعه را به ساختاری منسجم و متمرکز بدل کرد. این دوره را میتوان دوره نظاممند شدن فقه سیاسی شیعی در چهارچوب فقه اجتهادی دانست. ساختار مرجعیت، حلقه اتصال سنّت کهن به سنّت جدید در این دوره بود. از اینرو، موازی با تغییر و تحولات نوپدید، آرام آرام آثاری در اندیشه شیعی در این برهه تاریخی، تولید یا باز تولید یا نقد میشد. این دوره به سبب اوضاع اجتماعی و تاریخیاش، نظریه و عمل عالمان شیعه را به یکدیگر نزدیک کرد؛ چنانکه علمای شیعی برای پاسخگویی به نیازهای جدید جامعه، اندیشه فقهی و کلامی را بیشتر در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی امامیه به خدمت میگرفتند. بیگمان آغازگر این روند در دوره مغولان، علمایی همچون خواجه نصیرالدین طوسی (م ۶۷۲ ق)، محقق حلی (م ۶۷۴ ق)، علامه حلی (م ۷۲۶ ق) و شهید اول (م ۷۸۶ ق) بودند که با نزدیک شدن به ساختار قدرت سیاسی و بهرهگیری از اوضاع یاد شده و با تلاشی گسترده توانستند به نشر و پراکنش تفکر شیعی بپردازند. این مقاله، علل این تحول بنیادین (تغییر رویکرد سیاسی و کنشگری اجتماعی فقه شیعی) را تبیین و تحلیل میکند. بر پایه یافتههای این پژوهش، دگرگونیهای سیاسی، فکری و فرهنگی پس از سقوط خلافت عباسی، به نظاممند شدن فقه سیاسی شیعی و تحول در نظام مفتی ـ مستفتی انجامید و موجب شد که عالمان شیعه از حوزه مباحث نظری فقهی و کلامی محض، به عرصه سیاسی و کنشهای اجتماعی رو کنند.
[۱]. تاریخ دریافت ۱۸/۰۷/۹۳؛ تاریخ پذیرش ۱۵/۰۹/۹۳.
* دانشیار دانشگاه خوارزمی، گروه تاریخ، تهران، ایران. salehpargari@yahoo.com
** دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه خوارزمی، گروه تاریخ، تهران، ایران. m_soleimanian@yahoo.com
سید محمد طیبی،
دوره ۱، شماره ۱۸ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
(تا پایان امویان)[۱]
سید محمد طیّبی*
چکیده
قرائت خطبه در تاریخ اسلام، در پی تشکیل حکومت و دستیابی به قدرت از عصر نبوی آغاز شد و کمابیش ـ به پیروی از آن حضرت ـ استمرار یافت. در پژوهش پیش روی، تلاش خواهد شد مفاد، محتوا و تفاوتهای معنادار نخستین خطبههای حکومتی و خلافتی زمامداران مسلمان، از تشکیل اولین حکومت و دولت اسلامی (دولت رسول خدا۶) تا پایان دولت امویان، با روش و رویکردی توصیفی ـ تحلیلی بررسی شود. نتایج پژوهش نشان میدهد در نخستین خطبههای زمامداران یادشده بر یکتاپرستی، عمل به قرآن و آموزههای اسلامی، شیوهها و چگونگی اداره جامعه اسلامی و فراخوانی مردم و مسلمانان به اطاعت و فرمانبری توصیه و تأکید شده است.
[۱]. تاریخ دریافت: ۱۵/۱۱/۱۳۹۳؛ ۲۳/۰۲/۱۳۹۴.
* دانشیار دانشگاه شهید باهنر کرمان، گروه تاریخ، کرمان، ایران. m.tayybi@uk.ac.ir
احمد فضلی نژاد،
دوره ۱، شماره ۱۸ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
احمد فضلینژاد*
چکیده
پس از فروپاشی دستگاه خلافت عباسی و تأسیس دولت ایلخانان در ایران، شیعیان در شهرهای ایران و عراق با آزادی عمل بیشتر به اجرای مراسم و مناسک مذهبی خود پرداختند. آنها به کمک خواجه نصیرالدین طوسی و عالمان شیعه در عراق برای جلوگیری از ویرانی مقابر متبرکه در عتبات عالیات تلاش کردند. از آن پس عالمان شیعه، با نفوذ در دربار ایلخانان و نیز نگارش رسالهها و برگزاری مجالس مناظره در روی آوری سلاطین مغول به مقابر اهلبیت: یاری رساندند. دولتمردان و وزیران ایرانی نیز با انجام برنامههای عمرانی در شهرهای مقدس و اجرای مراسم زیارت در این امر، نقشی مهم ایفا کردند. بدین ترتیب در دوره غازان و الجایتو، رونق شهرهای زیارتی بالا گرفت و در کنار بارگاه ائمه شیعه: عمران و آبادی و جنب و جوش علمی، اقتصادی و مذهبی شیعیان و سادات افزایش یافت.
پژوهش حاضر درصدد است ضمن توجه به نقش عوامل مؤثر بر گرایش ایلخانان به مزارات شیعه، پیامدهای آن را بر روند تحولات بعدی جامعه ایران و همچنین تأثیر آن را بر رویکرد و عملکرد ایلخانان بررسی کند.
این پژوهش نشان میدهد که چگونه با نقشآفرینی عالمان شیعه و دولتمردان ایرانی، ایلخانان مغول نهتنها یکی از دیرپاترین سنتهای مغولی ـ یعنی مخفی نگاه داشتن مدفن بزرگان خود، همچون چنگیز و ایلخانان اولیه ـ را رها ساختند، بلکه سلاطینی مانند غازان و اولجایتو، افزون بر آبادانی شهرهای زیارتی، با ساخت آرامگاههای باشکوه برای خود به رونق فرهنگی و اقتصادی اماکن پیرامون آن و تأسیس بناهای خیریه، مدارس، دارالکتب و... یاری رساندند.
[۱]. تاریخ دریافت: ۳۰/۱۱/۱۳۹۳؛ تاریخ پذیرش: ۲۸/۰۲/۱۳۹۴.
* استادیار دانشگاه شیراز، گروه تاریخ، شیراز، ایران. afazlinejad@yahoo.com
پروین ترکمنی آذر،
دوره ۱، شماره ۱۹ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
پروین ترکمنیآذر[۱]
چکیده
این پژوهش در حیطه علم معرفتشناسی و با تأکید بر معرفت دینی و معرفت اعتباری و با استفاده از روش تحلیل درونی صورت گرفته است. محقق درصدد پاسخگویی به این پرسش است که مورخان تا چه اندازه در تاریخنگاری خود متأثر از معرفت اعتباری زیستگاه خویشاند و چقدر از معرفت دینی خود و جامعه تأثیر میپذیرند؟ دیگر آنکه تاریخنگری آنان چه نقشی در بهکارگیری روش تاریخنگاریشان دارد؟ با همین دیدگاه، تاریخنگری و تاریخنگاری دو مورخ، مطهر مقدسی عربتبارکه در سیستان ـ یکی از مهدهای بزرگ فرهنگ ایرانزمین ـ به دنیا آمد، در همانجا پرورش یافت و کتابش را به یکی از امیران سامانی تقدیم کرد. همچنین بلعمی ـ متعلق به خاندان ایرانی خراسان ـ که همزمان با او در بخارا میزیست و در دربار سامانیان حضوری فعال در زمینه دیوانی و فرهنگی داشت، مورد مطالعه قرار گرفته است.
نتایج پژوهش نشان میدهد مقدسی تنها با تأثیرپذیری از معرفت دینی خود و فارغ از فرهنگ و حتی اوضاع سیاسی زیستگاهش، کتاب تاریخ خود را نگاشته است؛ در حالی که بلعمی، در افزودههایش بر تاریخ طبری علاوه بر معرفت دینی، از معرفت متعارف جامعه خود تأثیر پذیرفته، در ضمن آنکه فهم هر یک از آن دو از دین نیز متفاوت است. نتیجه دیگر آنکه نگرش هر یک از آن دو در شیوه تاریخنگاریشان مؤثر بوده، به طوری که روش تألیف مقدسی خردگرا، تحلیلی و انتقادی است ونوشتههای بلعمی اشعری مذهب به روش توصیفی است.
[۱]. استاد، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ptorkamanyazar@gmail.com
دریافت: ۲۶/۱/۹۴ پذیرش: ۷/۵/۹۴
عبدالله متولی،
دوره ۱، شماره ۲۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
شکلگیری حکومت صفویه در قلمرو جغرافیایی ایران، تأثیری قابل توجه بر شرایط کلی منطقه داشت. افزون بر ساختار سیاسی مستقل و یکپارچه در ایران، رویکرد مذهبی آنها نیز شرایطی متفاوت را در مناسبات منطقهای پدیدار ساخت. در این میان، تلاقی قلمرو جغرافیایی صفویان در مرزهای غربی با عثمانیها، در کنار ناهمگونی ادبیات مذهبی بین طرفین، شرایطی رقم زد که مناسبات آغازین دو طرف و تداوم آن بر مبانی پرتنش و آمیخته با خصومت دنبال شود. دستکم در نیمی از دوران حکومت طولانیمدت صفویان، رفتارهای خصمانه بر مناسبات دو طرف سایه افکنده بود. اگرچه در مواقعی نیز برای گریز از چالشهای نظامی، تلاشهایی دوستانه صورت میگرفت، اما درکلیت دوران صفویه، رویکردی دوستانه مبتنی بر صداقت بین طرفین هرگز پدید نیامد.
این نوشتار در پی بررسی ابعاد دینی و مذهبی حاکم بر سیر مناسباتی دو طرف با اتکا بر روش توصیفی ـ تحلیلی است. مبتنی بر این رویکرد، پرسش اصلی پژوهش پیش رو این است که نگرشهای دینی و مذهبی در عرصه مناسباتی دو طرف چه جایگاهی داشت؟ نتیجه بررسیها نشان میدهد تمایلات توسعهطلبانه جغرافیایی در بروز درگیریهای بین طرفین، دارای جایگاه اصلی بود؛ اما به دلیل لزوم بهرهگیری عثمانیها از ظرفیتهای دینی برای رویارویی با صفویان، بخش عمده ساز وکار ظاهری برخوردها تحت تأثیر ادبیات خودحقانگاری دینی عثمانیها قرار داشت و صفویان نیز برای مقابله به مثل با رویکردهای دینی آنان، بر اساس شرایط، رویکردهای مذهبی خود را درعرصه مناسباتی اولویت میبخشیدند.
ساسان طهماسبی،
دوره ۱، شماره ۲۲ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
مناطق و شهرهای ایران، در شرایط و زمانهای مختلف دین اسلام را پذیرفتند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی ـ استنتاجی، مسئله روند زمانی و جغرافیایی گسترش اسلام در ایران و عوامل تأثیرگذار بر آن بررسی میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد شهرهایی مانند قزوین، اصفهان و قم در پذیرش اسلام پیشگام بودند. اصفهان را میتوان اولین شهر اسلامی ایران دانست. در مناطقی مانند آذربایجان، ماوراءالنهر و سواحل دریای مازندران، سختگیریهایی برای گسترش اسلام انجام شد؛ اما فعالیت خرمدینان عامل اصلی گسترش اسلام در آذربایجان بود. در ماوراءالنهر، خراسان و سیستان نیز فعالیتهای فرقههای بهآفریدیه، جهمیه، کرامیه و خوارج، نقشی تعیینکننده در گسترش اسلام داشت. گرایش مردم دیلم و طبرستان به اسلام، بیش از همه، نتیجه تبلیغات علویان است. شهر آمل اولین شهر اسلامی این منطقه به شمار میآید. به دلیل روحیات مردم فارس، دین زرتشت در آنجا بیش از نقاط دیگر دوام آورد؛ ولی در نتیجۀ فعالیتهای فرقههای اسلامی و اقدامات شیخ ابواسحاق کازرونی در آن منطقه نیز دین اسلام بر آیین زرتشتی غلبه کرد.
رضا شجری قاسمخیلی،
دوره ۱، شماره ۲۵ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
در این پژوهش، زمینهها و دلایل شکلگیری رویکرد اسلامگرایانه در ایران با محوریت نگرش هویتی ابنقتیبه دینوری، تحلیل و بررسی میشود. هدف پژوهش حاضر، نشاندادن ریشه و تبار دیدگاه اسلامگرایانه، واکاوی زمینهها و دلایل تکوین رویکرد اسلامگرایانه در ایران است. بررسی تغییرات فرهنگی و تحول هویتی در میان برخی از ایرانیان در دوران اسلامی، از دیگر اهداف اصلی این جستار به شمار میرود. به نظر میرسد مطالب ضدایرانی و عربمآبانۀ اسلامگرایانی چون ابنقتیبه دینوری، واکنشی تند به برخی از شعوبیان افراطی بوده که مجموعهای از تفکرات افتخار به تاریخ، ذم و تحقیر اعراب، به سخره گرفتن آداب و قواعد اسلام و... را در خود داشتند. بیگمان یکی دیگر از دلایل تکوین جریان هویتی اسلامگرا در ایرانِ دوران نخستین اسلامی و تفضیل عرب بر عجم از جانب آنها، شدتِ تمایلات اسلامگرایانۀ این گروه و عدم تمایز بین عرب و دین اسلام بوده است. به دیگر سخن، بینش اسلامگرایانه، افزون بر عدم تمایز بین اسلام و عرب، برآمده از ارادت و تعصب این دانشمندان ایرانی به دین
اسلام بود.
روش انجام این پژوهش در سطح دادهشناسی، روشِ تحقیق اَسنادی تاریخی
و کتابخانهای و در سطح ارزیابی دادهها و تجزیه و تحلیل آنها، با مدل توصیفی ـ تحلیلی است.