کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
۹ نتیجه برای موضوع مقاله:
هوشنگ خسروبیگی، سپیده خسروانی،
دوره ۱، شماره ۱۹ - ( پاییز ۱۳۹۴ )
چکیده
هوشنگ خسروبیگی[۱]
سپیده خسروانی[۲]
چکیده
بیهق، نام قدیمی سبزوار و یکی از شهرهایی است که پیش از استقرار تشیع در دوره صفوی به تشیع اشتهار داشته است. رواج تشیع در بیهق، مرهون یک دوره تدارک از اواسط قرن دوم هجری است که نقطه عطف آن را باید به حضور امام رضا۷ در خراسان و روشنگریهای مؤثر عقیدتی و توحیدی ایشان دانست. یکی از مهمترین مؤثران این دوره تدارک، نقبا هستند که سرپرستی امور سادات و علویان را در هر شهری بر عهده داشتند.
نقابت علویان در نیشابور (کرسی خراسان) در اوایل عصر سامانی به علویان حسینی (بنوزباره) محول شد. پژوهش حاضر به بررسی فعالیتهای نقبای آلزباره در نیشابور، دلایل مهاجرت آنان به بیهق و نقش آنان در تعمیق تشیع امامی بیهق پرداخته است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد نحوه سیاست حکومتهای شرق در مقابل نقبای زباری که بیشتر تحت تأثیر اختلاف مذهبی و عقیدتی میان دو طرف بود، یکی از اولین دلایل مهاجرت خاندان زباره به بیهق بوده است.
نقبای حسینی زباره با مدیریت سیاسی ـ دینی و اجتماعی در پی تعهدات نقابتی خود، با بهرهگیری از شرایط مساعد مذهبی و حمایت بیشائبه شیعیان امامی بیهق، توانستند با دعوت علمای شیعی و جذب سادات شیعی از اقصی نقاط جهان اسلام در اشاعه و رشد اندیشههای شیعی بکوشند.
[۱]. دانشیار گروه تاریخ دانشگاه پیام نور kh-beagi@pnu.ac.irnhkadhv
جمشید نوروزی، شهرام رمضانی،
دوره ۱، شماره ۱۹ - ( پاییز ۱۳۹۴ )
چکیده
جمشید نوروزی[۱]
شهرام رمضانی[۲]
چکیده
تأسیس حکومت صفویه و برخی اقدامات آن مانند اعلام تشیع اثناعشری به عنوان آیین رسمی ایران و رویارویی با حکام سنیمذهب همسایه، شماری از فقها و علمای شیعه امامیه را بر آن داشت که به تفکر و بحث درباره مشروعیتِ سیاسیِ این حکومت و جوازِ همکاری یا عدم همراهی با آن بپردازند. در دوران صفویه، پارهای همکاری و همگرایی متقابل بین نهاد سیاست با نهاد مذهب شکل گرفت و بعضی مجتهدان به مناصب و مشاغلی چون تولیت امور شرعی و منصب صدر ـ یعنی بالاترین مقام دینی و قضایی ـ منصوب شدند. با نگاه به این قبیل موضوعات و نیز روند شکلگیری و تثبیت سلسله صفوی و جریانهای مؤثر در آن، درباره چرایی «توجه سلاطین صفوی به علمای شیعه و تلاش برای جلب همراهی و همکاری علما»، «دلایل استقبال برخی علمای شیعه از دعوت سلاطین صفوی برای همکاری» و «دستاوردهای همکاری و همگرایی متقابل دو نهاد سیاست و مذهب در عصر صفوی» پرسشهایی مطرح میشود.
این پژوهش، بر آن است که به روش تحقیق تاریخی و شیوه توصیفی ـ تحلیلی متکی بر منابع دست اول و تحقیقات معتبر، چگونگی رابطه علمای شیعه با حکام صفوی، دلایل همگرایی متقابل دو نهاد سیاست و مذهب در عصر صفوی و دستاوردهای مترتب بر آن را بررسی کند. به نظر میرسد، عواملی چون صرافت سیاسی شاهان صفوی برای کسب مشروعیت و تثبیت حکومت، اقتضائات ناشی از گسترش قلمرو حکومت و ضرورت توجه به علایق گروههای متنفذ، بهویژه علما، نیاز متقابل دو نهاد سیاست و مذهب به یکدیگر با توجه به اقتضائات زمانه و شرایط سیاسی منطقه، در فراز و فرود همگرایی متقابل برخی علمای شیعه با حکام صفوی مؤثر بوده است
* دانشیار گروه تاریخ دانشگاه پیام نور. Njamshid۱۳۴۶@gmail.com
** کارشناسی ارشد تاریخ تشیع دانشگاه پیام نور(نویسنده مسئول). shahramramezani۱۱۰@gmail.com
تاریخ دریافت ۱۶/۰۲/۹۴ تاریخ پذیرش ۲۶/۵/۹۴
علیرضا حسینی، جمشید باقرزاده، پوریا اسماعیلی،
دوره ۱، شماره ۲۱ - ( بهار ۱۳۹۵ )
چکیده
جنگهای صلیبی، نقش زیادی در انتقال فرهنگ و تمدن اسلامی، بهویژه در
حوزه ادبیات به اروپا داشت و تأثیرات بزرگی را نیز در آن قاره بر جای گذاشت؛ به گونهای که ادبیات منظوم و منثور یا داستانهای فلسفی، عرفانی و حماسی در قصههای مؤلفان اروپای قرون وسطا مؤثر واقع شد. ورود تعداد زیادی از لغات و اصطلاحات اسلامی و همچنین مثلهای شرقی در زمینههای مختلف علوم، نشانگر نفوذ ادبیات مسلمانان به اروپاست.
نوشتار پیش رو، برای نشان دادن راههای انتقال ادبیات جهان اسلام به اروپا در طول جنگهای صلیبی، با استفاده از روش تاریخی و با استناد به منابع معتبر تاریخی و ادبی، به توصیف و تحلیل این موضوع میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد ترجمه متون مختلف در خلال جنگهای صلیبی و سالهای واپسین آن، در تکامل فکری و فرهنگی مردم اروپا در اواخر قرون وسطا و نیز عصر رنسانس، نقشی بسزا داشته است و باعث شد نویسندگان معروف آن زمان همچون دانته و در ادوار بعد حتی دکارت، از آثار مسلمین تأثیرپذیر باشند.
مهدی عبادی، سید محمدرضا حسینی،
دوره ۱، شماره ۲۶ - ( تابستان ۱۳۹۶ )
چکیده
مقام وزارت عظمی در دوره عثمانی همواره به مدرسیان برخاسته از طبقه علمیه اختصاص داشت. در پی تحولات پس از جنگ آنقره (۸۰۲/۱۴۰۲م)، فردی از طبقه غلامان (قوللر) عهدهدار این منصب شد. از اینرو مدرسیان در روزگار مرادم دوم (حک. ۸۲۴-۸۴۸/ ۱۴۲۱-۱۴۴۴م و ۸۵۰-۸۵۵/ ۱۴۴۶-۱۴۵۱م) برای تجدید نفوذ سیاسی پیشین خود اقدام کردند. آنها با بهرهگیری از تحولات اوایل سلطنت این سلطان، بایزید پاشا وزیر اوّل غیرمدرسی را از پیشروی خود برداشتند و با حمایت همه جانبه از جندرلو ابراهیم پاشا، وزارت عظمی را به طبقه مدرسی باز گرداندند. علاوه بر این، مراد دوم و دولتمردان، با تشویق مدرسیان، مدارس باشکوهی در بروسه و ادرنه تأسیس کردند و موقوفههای چشمگیری به آنها اختصاص دادند. در پی این اقدامات زمینه مناسبی برای گسترش آموزش مدرسی و تکامل طبقه علمیه فراهم شد. با ظهور و رسمی شدن نهاد شیخالاسلامی، نفوذ مدرسیان شکل ملموستری به خود گرفت. چنانکه به فتوی شیخالاسلام، حروفیان حاضر در شهر ادرنه قتلعام شدند. بنابر یافتههای این پژوهش که با رویکرد تحلیلی انجام گرفته، مدرسیان، در دوره مورد بحث نفوذ سیاسی پیشین خود را تجدید کردند و آن را تا زمان فتح استانبول (۸۵۷/۱۴۵۳م) استمرار بخشیدند.
مسعود بهرامیان، سید ابوالفضل رضوی، حسن قریشی،
دوره ۱، شماره ۲۹ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
حکومت عربی-اسلامی امویان، بهعنوان اولین سلسله در اسلام، در سال ۴۰ توانست با غلبه بر گفتمان تئوکراسی دینی، گفتمان قبیلهای را بر جهان اسلام مستولی کند. خلفای اموی، با ایجاد نوعی انسجام اجتماعی در جامعۀ اسلامی، توانستند از غرب تا آندلس و از شرق تا آسیای میانه را به تصرف خود درآورند. این فتوحات در سایۀ نوعی انسجام صورت پذیرفت. این مقاله با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با طرح این سؤال که قبیله و سازمان شهری چه تأثیری در همسازگری اجتماعی عصر اموی داشت، به تبیین و تفسیر انسجام و همسازگری مذکور میپردازد. نتایج تحقیق حاکی از این است که درایت برخی خلفا در ایجاد توازن قبیلهای، جذب قبایل پرنفوذ، و بافت و ساخت شهرهای شام در تحقق انسجام اجتماعی این عصر مؤثر بودند.
اصغر قائدان، سارا زمانی رنجبر گرمرودی، هوشنگ خسروبیگی، محمد سپهری،
دوره ۱، شماره ۳۱ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
آل محتاج ازجمله فرمانروایان محلی ولایت چَغانیان، در بخش علیای آمودریا، بودند که همزمان با دورۀ اقتدار امیراسماعیل سامانی (۲۷۹-۲۹۵ق)، در منطقۀ تحتسلطۀ خود، یعنی بخشهایی از خراسان و ری، حاکمیت داشتند. این سلسلۀ محلی دستنشاندۀ دولت سامانی نقش مؤثری در اقتدار سیاسی و نظامی آن دولت داشت. صداقت و شجاعت امیران این خاندان، ازجمله ابوعلی چغانی، در امور سیاسی، نظامی، و اقتصادی سبب شد تا به برجستهترین مقامهای حکومتی و لشکری سامانیان نایل آیند. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر بررسی اقدامات و خدمات سیاسی و نظامی ابوعلی چغانی و تاثیر آن بر اقتدار دولت سامانی است. این نوشتار بر آن است تا با رویکردی توصیفی-تحلیلی، به این پرسشها پاسخ دهد که اولاً این خاندان چگونه توانستند در این دولت به چنین جایگاه برجستهای نایل آیند و اعتماد دولتمردان سامانی را به دست آورند و ثانیاً، چه نقشی در سازمان سپاه سامانی و تحولات نظامی این دولت داشتند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که ظهور و سقوط چغانیان نقطۀ عطفی در تاریخ ایران محسوب میشود؛ چراکه با حذف چغانیان، بهعنوان سپهسالاران کل خراسان و در رأس آنان، ابوعلی چغانی، از صحنۀ سیاسی و نظامی دورۀ سامانیان، قدرتهای دهقانی ایرانی از اریکۀ قدرت نظامی فروآمدند و از بین رفتند. همین عامل، از عوامل مهم سقوط دولت سامانیان به شمار میرود.
امید بهرامینیا، سید احمدرضا خضری،
دوره ۱، شماره ۳۳ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
اندیشه سیاسی ایرانیان در دوره سلجوقیان دچار تحوّل و دگرگونی شد. در این دگرگونی، قدرت سیاسی و اداره امور اجتماع، سلطنت را به عنوان مفهومی بدون رقیب، بر سپهر سیاست نشاند. در تعدّد علّتها و تکثّر مشارکتهای دخیل در طی این فرایند، سیاستنامهنویسان بهجز اندیشهورزی، در عمل نیز در تثبیت این الگو مشارکت و نقش مهمی داشتند. الزامات زمان، سیاستنامهنویسان را به بازتعریف اندیشه ایرانشهری با رعایت الزامات دوره چیرگی ترکان واداشت و بر این اساس در این مسیر، چشم بر آموزههای شریعت دال بر پایبندی به عدالت در عرصه اختلاف و نیز لزوم رعایت حقوق مخالفان بستند و آن آموزههای مهم را در پای مصلحت حکومت و پاسداشت امنیّت مردم قربانی کردند. این پژوهش، مبتنی بر روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای، معطوف به بررسی رویکرد نظامالملک طوسی و ابوحامد غزالی درخصوص چگونگی تعامل با مخالفان مذهبی، بویژه اسماعیلیان نزاری و تحلیل چرایی آن است.
محمدرضا عسکرانی،
دوره ۱، شماره ۳۶ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
خاندانبویه از شرایط سیاسی و اجتماعی دیلم و از پسزمینه فکری اهالی تبرستان، بهره جستند تا با تکیه بر روحیه جنگاوری و بیگانهستیزی، پادشاهی تازهای را پایهگذاری کنند. جغرافیایتاریخی تبرستان در چگونگی بهرهگیری خاندانبویه از اندیشه «ایرانشهری» و «فرهایزدی»، مؤثر بودهاست. پرسش اصلی مقاله این است که جغرافیای تبرستان چه تأثیری در تداوم اندیشه ایرانشهری و تأسیس پادشاهی خاندان بویه داشته است؟ این تحقیق برای بازشناسی جایگاه تبرستان در اندیشه ایرانشهری و تبیین تأثیرات آن در کامیابی بویهیان برای رسیدن به پادشاهی، از رویکرد تاریخی-تحلیلی و روش تحلیل محتوا و همسنجی منابع تاریخی بهره بردهاست. به نظر میرسد به سبب پیشینه تبرستان در نظام سیاسی و اجتماعی ایران باستان و شرایط جغرافیایی خاص آن، تفکر باشندگان این سامان که در سدههای پس از سقوط ساسانیان همچنان با اندیشه ایرانشهری دوره باستان درهمتنیده شده بود، در پایهگذاری پادشاهی خاندان بویه تأثیر گذاشت. این بررسی نشان میدهد جغرافیای تبرستان آن را مکان امنی برای سکونت کرده بود و از اینرو حاکمانش در دوران باستان استقلالنسبی داشتهاند. همین روحیه استقلالطلبی و بهرهگیری از پسزمینه اندیشه ایرانشهری، بعد از فروپاشی ساسانیان، موجب پایهگذاری پادشاهی بویهیان با رنگوبوی ایرانی شده بود.
فاطمه جعفرنیا، محمد عزیزنژاد،
دوره ۱، شماره ۴۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
محمدحسن خان مقارن با رقابت دول عثمانی و روس در منطقه قفقاز بر شکی حکمرانی میکرد. در آن ایام عثمانی ها با هدف مقابله با نفوذ و سیطره روس ها در قفقاز، با خوانین محلی مانند حاکم شکی روابط سیاسی برقرار کردند. محمدحسن خان نیز به سبب ترس و نگرانی از سیاست تهاجمی گرجی ها علیه قلمرو حکام محلی مسلمان گنجه و ایروان به عثمانی متمایل شده بود. محمدحسن خان به صورت تبادل مکاتبات و تردد ایلچی با عثمانی ها در ارتباط بود. پرسش اصلی مقاله این است که نامه های محمدحسن خان شکی به حکومت عثمانی چه مسایلی را در برمیگرفت و چه اهدافی را دنبال میکرد؟ در این پژوهش با تکیه بر کتاب های چاپی از اسناد آرشیوی عثمانی و منابع تاریخنگاری محلی شکی و قفقاز و با رویکرد توصیفی-تحلیلی مشخص شد که مقابله با سیاست توسعه طلبی حاکم گرجی با پشتوانه نظامی روس ها در خاک مسلمانان و تهاجم مداوم قوای آنان به ولایت گنجه در همسایگی شکی، از مسایل مهم مطرح شده در مکاتبات محمدحسن خان شکی با مقامات عثمانی بود. او برای رفع این مسئله، خواستار کمک های سیاسی-نظامی دولت عثمانی بود. به نظر میرسد که این نامه نگارها به سبب عدم اقدام عملی از دو طرف، دستاورد خاصی نداشته است.