کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
۱۴ نتیجه برای موضوع مقاله:
محمدعلی چلونگر، زمانه حسن نژاد،
دوره ۱، شماره ۱۹ - ( پاییز ۱۳۹۴ )
چکیده
محمدعلی چلونگر[۱]
زمانه حسننژاد[۲]
چکیده
جنبشهای اجتماعی و سیاسی که جهان ایرانی قرون نخستین اسلامی با آن مواجه بوده است، در تداوم و میراث فکری ایران باستاناند. این جریانها با بهرهمندی از متون و میراث فکری پیشین در این برهه با اتکا بر تحولات سیاسی ناشی از زوال تدریجی دستگاه دینی زردشتی در پی احیای خویش برآمدند. جنبشهای اجتماعی و ادبی ممتد زندقه و شعوبیه برجستهترین این جریانها به شمار میآمدند که با تکیه و بازخوانی متون فلسفی یونان سعی در تداوم و تبلیغ مباحث عقلمحور و مادی در جهان اسلام نمودند.
ترجمۀ متون فلسفی و دینی زندقه و یونانی با حمایت طبقات نخبه در این دوران، تأثیری بسزا در انتقال میراث عقلانی و فلسفی ایران باستان ـ که مانویت برجستهترین گفتمان آن بوده ـ داشته است. با سرکوب و ضعف زندقه، این جریان از پوشش دینی اسلام در جهت ارائۀ مضامین خویش بهره برد. شباهت مبانی زندیقی با اسماعیلیه، زمینهساز این فرض میگردد که درونمایههای تفکر زندقه به واسطۀ جریان ادبی شعوبیه به شیعیان اسماعیلی انتقال یافته است.
[۱]. عضو هیئت علمی و دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان. m.chelongar@yahoo.com
مریم سعیدیان جزی،
دوره ۱، شماره ۲۰ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
اشراف و رجال قبیلهای تحت حمایت حکام و خلفای اموی و ساختار قبیلهای و زمینههای فرهنگی ـ جاهلی، در دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی، نقشی مؤثری ایفا کردند. در این پژوهش نسبت میان یکی از این شخصیتها با تاریخ تحولات اسلامی در قرن نخست هجری بررسی میشود.
احنف بن قیس یکی از مشاهیر بنیتمیم است که منابع اسلامی اطلاعات پراکنده و ضد و نقیضی درباره او ارائه میدهند. بررسی ابعاد شخصیت احنف و ارزیابی گزارشهای موجود پیرامون چگونگی و چرایی حضور وی و پیامدهای آن، مسئله اصلی این پژوهش به شمار میرود. سابقه حضور احنف به صدر اسلام و فتوح اسلامی بازمیگردد. وی از جمله رؤسای قبیلهای، فرماندهان نظامی و مشاهیر عراق است که در بصره سکنا گزید و به دلیل اتخاذ مواضع و ایستارهای متفاوت، مورد توجه قرار گرفته است. شخصیت احنف نمونه بارز خاستگاه قبیلهای، اندیشههای بدوی و تفردطلبی است که در ابعاد حیات اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی ریشه دوانده بود.
شیوه این پژوهش، اسنادی، توصیفی و تحلیلی است که با استفاده از منابع اسلامی و به صورت مطالعه تاریخی انجام گرفته است. فایده این تحقیق از آن جهت است که با ارزیابی میزان همبستگی نقش انسان با تاریخ، بخشی از مسائل مهم تاریخ اسلام در این دوران پاسخ داده خواهد شد.
مریم سعیدیان جزی،
دوره ۱، شماره ۲۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده
قبیله جُعفی که یکی از قبایل تأثیرگذار در تاریخ صدر اسلام بود، کمتر مورد تأمل و جستجوی اهل تحقیق قرار گرفته است، به ویژه ازین منظر که نشان دهد میزان همبستگی و مواضع فردی و قبیلهای بنی جعفی در صحنههای مختلف چگونه بوده و این امر تا چه اندازه تحت تأثیر گرایشهای عقیدتی، قومی و قبیلهای قرار داشته است؟ بررسی و تحلیل منابع نشان میدهد تاریخ این قبیله، بیش از هر چیز بر محور اشراف و رؤسای قبیله قرار داشته و مواضع فردی و قومی آنها تابعی از سه عامل عصبیت قومی، منفعتطلبی و مصلحتاندیشی بود. تفکر جمعی قبیله جعفی در صحنه سیاسی و نظامی، بیشتر همسو با نظام اجتماعی و دستگاه حکومت بود، اما مواضع علمی و مذهبی بزرگان و علمای منسوب به آن، با گرایشهای عراقی و شیعی همسویی داشت. به علاوه آن که برخی از نخبگانش در ثبت و ضبط دانشهای اسلامی و دگرگونیهای فرهنگی- اجتماعی جامعه اسلامی، نقش مهمی داشتند.
محمدتقی مشکوریان، علی اکبر جعفری،
دوره ۱، شماره ۲۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده
از قرن هفتم هجری، به تدریج در تاریخهای عمومی، فصلی که به طور خاص، به ائمه اثنیعشر: اختصاص داشت شکل گرفت. ائمه: در این آثار، کنار هم و جدا از دیگر خویشاوندان، در مقام اولیای خدا و بهترین بندگان زمان خود معرفی شدهاند و مانند انبیا، اوصیا، شاهان و خلفا، طبقهای در تقسیم تاریخ به شمار میآیند.
با توجه به حاکمیت اهلتسنن ـ دستکم به لحاظ کلامی و فقهی ـ در ایران پیش از صفوی، اختصاص فصلی به ائمه امامیه و نه دیگر سادات، ضرورت روند ظهور و تحول این پدیده را به وجود میآورد. با تشکیل دولت صفویه، این ابداع مورد پذیرش مورخان قرار گرفت و به صورت جزئی کلیشهای در تاریخهای عمومی این عصر درآمد.
نوشتار پیش رو میکوشد این پدیده را به عنوان ظهور طبقۀ جدید ائمه در روایت تاریخ معرفی کند و تحولات این فصل از تاریخهای عمومی صفوی در زمینۀ روایت کلی آنان از تاریخ را بررسی و تحلیل نماید. با وجود طبقه ائمه: در تاریخنگاری پیشاصفوی، کار مورخان صفوی، تغییر جایگاه آن در تاریخ بود. آنان صورتبندی پیشین پیامبر ـ خلفای راشدین ـ ائمه را با تغییر کرونولوژیک، به پیامبر ـ ائمه ـ خلفا، و با ارتقای هستیشناختی، به انبیاء ـ ائمه ـ ملوک تبدیل کردند و حتی به صورت انبیاء ـ ائمه درآوردند.
سید مسعود سید بنکدار، شهرزاد محمدی آئین،
دوره ۱، شماره ۲۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده
در سال۱۳۳۰ق/۱۲۹۱ش روسیه تزاری به حرم مطهر امام رضا۷ تعرض کرد. این اقدام متجاوزانه تعدی علنی و عمدی به حقوق و احساسات مذهبی ملت ایران بود و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زیادی به همراه داشت. این تحقیق به دنبال پاسخگویی به پرسشهای ذیل است. چرا حکومت مرکزی از ایجاد آشوب جلوگیری نکرد؟ مقدار خسارات وارده به حرم مطهر چقدر بود؟ اهداف روسها از ایجاد این بحران چه بود؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که ضعف دولت مرکزی در مقابل روسها و همدستی حاکم و رئیس نظمیه مشهد و متولی آستانه با آنها موجب شد که دولت نتواند از ایجاد این بحران جلوگیری کند. هدف روسها از ایجاد این آشوب، نمایش ضعف حاکم محلی و دولت مرکزی در برقراری نظم و امنیت و ایجاد جو ترس و وحشت به منظور عقب نشینی مشروطه خواهان و براندازی نظام مشروطه بود. در این ماجرا مقادیری از اموال حرم مفقود و تخریب شد و شماری از مردم زخمی و کشته شدند. روش تحقیق در این مقاله به صورت کتابخانهای و مراجعه به اسناد و تطبیق و تحلیل منابع موجود، بوده است. بیشتر اسناد استفاده شده در این مقاله، متعلق به آرشیو اداره اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، مشهور به اِستادوخ(estādux) است. اسناد مذکور برای نخستین بار جهت پژوهش از آرشیو استخراج و استفاده شده است.
حسین عزیزی،
دوره ۱، شماره ۲۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده
پژوهش پیش رو درصدد آزمودن این فرضیه است که «تاریخ را فاتحان ننوشتهاند» که آن را از راههای گوناگون میتوان اثبات کرد. علاقه انسانها به مطالعه و ثبت رویدادهای مهم و نیز تأیید این علاقهمندی از سوی کتابهای آسمانی که سخنگویان وجدان معنوی بشرند، دو نمونه مهم از این راهها به شمار میآیند. راه دیگر، مطالعه شواهد فروان در حیات اجتماعی، سیاسی و علمی مردان و زنان بزرگ است. این مردان و زنان، به دو گروه فاتحان تاریخی و فاتحان تاریخ، تقسیم میشوند؛ نخستین گروه، کسانی هستند که قلمروها گشودهاند و سرزمینها گرفتهاند. آنان «فاتحان تاریخی»اند. گروه دوم، کسانی هستند که به جای سرزمین، دل و دفترها را گشودهاند و از خویش، نامی نیک به جای نهادهاند. آنان «فاتحان تاریخ» و راهبر تاریخاند و در سرزمین قلبها و قلمها جاویدند. حسین بن علی۷ و یزید بن معاویه، دو نمونه شاخص از این دوگانگی تاریخی به شمار میروند. بیگمان، امام حسین۷ و بسیاری از یارانش به ظاهر شکست خوردند، اما دل و دفتر تاریخ به گونهای دیگر رقم خورد و از او «فاتحِ تاریخ» ساخت و عاشورا برای همیشه، الگوی «پیروزی خون بر شمشیر» شد. شواهدی پرشمار، این فتح بیمانند را تأیید میکنند؛ اما در این مجال، تنها سه شاهد تاریخی مورد گفتوگو قرار گرفته است: «ادبیات شعر عاشورایی»، «ادبیات تاریخی» و «سوگ جاوید و اشک جاری در شهادت او».
زهره باقریان، محمدعلی چلونگر، اصغر منتظرالقائم،
دوره ۱، شماره ۳۰ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
معجم الصحابهی بغوی از جمله مهمترین منابع صحابهنگاری قرن سوم و چهارم هجری است که همانند سایر منابع معرفتی در حوزۀ تاریخ، تاریخنگاشتهای شفاف و خنثی نیست که واقعیتهای اجتماعی، سیاسی، و مذهبی را عیناً بازگو کند، بلکه حقایق را تحریف یا پنهان کردهاست. این دسته از منابع بازتابی دقیق و منطبق بر عینیت نیستند، بلکه بهنوعی بازنمایی اراده و اندیشههای مورخاند و تحت تأثیر بافتهای زمانۀ مؤلف تدوین شدهاند. در این منبع نیز، نمود تفکرات مؤلف دربارۀ روایات مربوط به خلفای راشدین، که در برههای از تاریخ، خود تفکرساز بودهاند، بیشتر است. پژوهش پیشِ رو درصدد است بر اساس روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، به این مسئله بپردازد که الگو و نحوۀ بازنمایی روایات معجم الصحابه دربارۀ خلفای سهگانه و علی۷، بازتاب کدام معانی از گفتمانهای سیاسی-مذهبی جامعه است. بنابراین این پژوهش نوعی تحقیق متنمحور است که چگونگی شکلگیری قدرت (سیاسی-مذهبی و.. .) در متن بغوی را، که در آن با برجستهسازی یک اندیشه و طرد سایر اندیشهها درحقیقت به تقویت آن قدرت پنهان پرداخته شده، تفسیر و تبیین کند.
عظیمه پاینده، علی اکبر جعفری،
دوره ۱، شماره ۳۰ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
تأسیس دولت شیعی صفویه در گسترۀ جغرافیای تاریخی ایران سبب شکلگیری نوعی تاریخنگاری شیعی در آن دوره شد. یکی از مشخصههای تاریخنگاری آن دوره استفاده از مضامین و نگاشتههای دینی، بهویژه آیات قرآنی و احادیث، با رویکرد اثبات حقانیت صفویان بودهاست. این مشخصه در منابع تاریخنگاری عصر صفویه، ازجمله تاریخ عالمآرای عباسی، به چشم میآید. اسکندربیک ترکمان، نویسندۀ تاریخ عالمآرای عباسی، در اثر خود از آیات قرآن برای اثبات حقانیت تشیع، برتری حکومت صفویه بر حکومتهای اطراف و تبلیغ آن، و برخی مسائل اعتقادی و باورهای دینی استفاده کردهاست. همچنین ضمن تأثیرپذیری از تاریخنگاری ایرانی-اسلامی، بهکرّات در
موارد مختلف از کلمات قرآنی برای نگارش تاریخ خود سود بردهاست. این پژوهش
بر آن است تا این رویکرد اسکندربیک را بررسی و تحلیل کند. در این راستا، ضمن پاسخگویی به این سؤال که چرا در عالمآرای عباسی رویکرد آیهنگاری در
حجم قابلتوجهی وجود دارد، این فرضیه بررسی میشود که استفاده از آیات قرآن
در عالمآرای عباسی بهمنظور تبلیغ دولت صفویه و مشروعیتبخشی به آنبا تأکید
بر آموزههای شیعی بودهاست. یافتههای تحقیق به روش کتابخانهای و تحلیلی به
دست آمدهاند.
مجتبی ذهابی، فریدون الهیاری، علی اکبر کجباف،
دوره ۱، شماره ۳۱ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
سفرنامهنویسان دورۀ دوم حکومت صفویه روایتی از وضع اقلیتهای قومی-مذهبی به دست میدهند که از ورای آن، میتوان مسئلۀ هویت و نقش آن در واگرایی این اقلیتها از بدنۀ حکومت صفویه را رصد کرد. در این روایت، هم آن دسته از نیروهای اقلیت که در نتیجۀ سیاستهای ساختاری شاهعباس وارد ایران شده بودند، و هم اقلیتهای قومی-مذهبی درون ایران که در نتیجۀ تسلط گفتمان شیعی-ایدئولوژیک صفویه به حاشیه رانده شده بودند، از بدنۀ حاکمیت فاصله گرفته و سرانجام نیز، نقشی اصلی در سقوط این حکومت ایفا کردهاند. از نظر سفرنامهنویسان، غلبۀ بُعد ایدئولوژیک-اعتقادی حکومت صفویه، نادیده انگاشتن وجه هویتی اقلیتهای قومی-مذهبی، ناکارآمدی شیوۀ اِعمال قدرت شاهان پس از شاهعباس، اقتدار کانونهای موازی قدرت، و عواملی از این دست توان اقناع و ایجاد همگرایی با اقلیتها را از حکومت سلب کرد و همزمان، فضا را برای ایجاد تحرکی تأثیرگذار از جانب این جریانهای اقلیت در جهت تسریع روند سقوط صفویان، فراهم ساخت.
نتایج این پژوهش، که با روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفتهاست، نشان میدهد که از نظر سفرنامهنویسان، شیوههای اِعمال قدرت و رویکردهای ایدئولوژیک شاهان پس از شاهعباس، واگرایی اقلیتهای قومی-اعتقادی را از بدنۀ حکومت صفویه به همراه آورد و آن را به چالشی بسیار مهم تبدیل کرد. افزونبرآن، نادیده گرفتن مسئلۀ اقلیتها، تلاش برای احیای هویت قومی-اعتقادی را در میان این جریانهای اقلیت احیا کرد و همین، سقوط صفویه را تسریع بخشید.
علی اکبر عباسی، عباس فروغ آئین، اصغر فروغی ابری، مجتبی خلیفه،
دوره ۱، شماره ۴۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
زنان کاتب در عصر عباسی در صحنههای گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشارکت فعال داشتند. پژوهش حاضر با واکاوی زنان کاتب عراق و به ویژه بغداد در عصر چهارم خلافت عباسی (۴۴۸-۶۵۶)، به دنبال پاسخ به این سؤال است که آنها چه نقشی در تحولات فرهنگی و توسعه علوم و فرهنگ اسلامی داشتند؟ این پژوهش بر اساس روش تحقیق تاریخی مبتنیبر روش توصیفی و تحلیلی انجام شدهاست. یافتههای این پژوهش نشان میدهدکه زنان کاتب و خوشنویس در این دوره از جایگاه ویژهای برخوردار بودند. آنها در گسترش علوم و فرهنگ اسلامی به ویژه علوم دینی و نقلی مانند حدیث، وعظ، خطابه و فقه نقش بیشتری داشتند و بسیاری از علما و مشاهیر در محضر درس آنان حضور یافتند. زنان کاتب اجازه نقل حدیث را برای شاگردان صادر میکردند، به طوری که تعدادی از شاگردانشان بعدها در زمره مدرسان نظامیه بغداد درآمدند. برخی از زنان در هنر خوشنویسی استاد بودند و شاگردان مشهوری در این زمینه تربیت کردند. آنها به سبب خط زیبایشان، اَمالی دانشمندان مختلف را برای دیگران مینوشتند و چه بسا از این راه امرار معاش میکردند. زنان کاتب و خوشنویس به دربار خلافت عباسی نیز نفوذ داشتند و نامهها و توقیعات آنها را مینوشتند. آنها خوشنویسی را به درباریان آموزش میدادند. تعدادی از زنان کاتب، دیوان شاعران بزرگ را مینوشتند و یا خود شعر میسرودند و از این جهت به گسترش شعر و ادب عربی کمک میکردند. اهمیت و تقدس قرآن کریم، زنان کاتب را به استنساخ، تذهیب و تفسیر قرآن در سطح وسیع تشویق کرد. برخی از زنان کاتب شیعه نیز در این دوره در نشر و ترویج علوم شیعی نقش مؤثری داشتند.
مریم پیمانی، مهدی مطیع،
دوره ۱، شماره ۴۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
جنگ جمل مدت کوتاهی پس از بیعت عمومی با امیرالمؤمنین(ع)، از سوی دو تن از پیمانشکنان، طلحه و زبیر، با همراهی عایشه طراحی شد. طراحان جنگ، بصره را به عنوان میدان مبارزه انتخاب کردند و امام نیز لشکری به سمت بصره هدایت کرد. از آنجا که منش امام بر گفتوگو، شفافسازی، آغازگر جنگ نبودن و اتمام حجت پیش از شروع جنگ استوار بود، گفتوگوهای شفاهی و احتمالاً کتبی با سران جنگ ترتیب داد. روایات تاریخی درباره مخاطب نامه یا گفتوگوی امام با جنگافروزان جمل، اختلاف نظر دارند. کشمکش منابع تاریخی بر سر این است که آیا امام در نامهای فقط طلحه و زبیر را مخاطب قرار داد یا اینکه عایشه نیز در آن نامه مخاطب قرار گرفته است؟ آیا امام نامه جداگانهای برای عایشه نوشته بود؟ تعداد منابع روایتکننده نامه اول اندک است و منابعی که نامه جداگانهای به عایشه را نقل کردهاند، از آن هم اندکتر است. نقطه قوت هر دو نامه آن است که در برخی منابع قرن سوم آمده است و نقطه ضعف آنها نیز در تعداد اندک منابعِ روایت کننده است. مقاله حاضر با بهکار بستن روش نقد متن که در حوزه پژوهشهای حدیثی، نوپا ولی کارآمد و مؤثر ارزیابی میشود، میزان اعتبار این دو نامه را بررسی کرده و تا حد امکان اختلاف منابع را سامان بخشیده است.
بهمن زینلی، علی اکبر جعفری، هایک ساریان،
دوره ۱، شماره ۴۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
آغاز فتوحات اعراب مسلمان و فروپاشی امپراتوری ساسانی نقطه عطفی در تاریخ ایران و مناطق پیرامون آن است. فتوحات اسلامی سرفصل جدیدی از حوادث تاریخ اسلامی را رقم زده است. ثبت این حوادث توسط مورخان عرب و ایرانی با دو قرن تأخیر انجام شد. در این حین مورخان ارمنی بهویژه سبئوس و غوند که در قرن ۷ و ۸ میلادی به ثبت و ضبط این وقایع پرداختند، اولین مورخان غیرمسلمان در حوزه تاریخنگاری فتوحات اسلامی هستند. در حوزه فتوحات اعراب خصوصاً فتح ایران، گزارشهای گوناگونی به قلم مورخان عرب و ایرانی ارائه شدهاست. این گزارشها با فاصله زمانی بسیار زیاد پس از وقوع حوادث، روایت شفاهی چند نسل و تحت تأثیر باورهای اعتقادی و هویتی راویان ارائه شدهاست. سؤال پژوهش حاضر این است که گزارشهای منابع ارمنی سده ۷ و ۸ میلادی درباره فتوحات اعراب مسلمان حاوی چه ویژگیهایی است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که گزارشهای منابع دست اول ارمنی در مورد استفاده مورخان مسلمان قرار گرفته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تطبیقی و با استناد به گزارشهای تاریخ سبئوس و تاریخ غِوُند انجام شده نشان میدهد که گزارشهای مورخان ارمنی درباره فتوحات اعراب از لحاظ زمانی همعصر فتوحات اسلامی و از نظر اعتقادی و هویتی بیطرفانهتر نوشته شدهاست.
موسی کاظمی راد، اصغر منتظرالقائم، مصطفی پیرمرادیان،
دوره ۱، شماره ۴۷ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
بنا بر عقیده فقهای شیعه هر گونه تعاملی که سبب تقویت حاکمان جائر شود، حرام و ممنوع است. بنا به گزارشهای تاریخی عالمانی شیعه به تعامل با دولت آلبویه روی آوردند. از آنجا که فهم دقیق مسائل تاریخی بدون بررسی تحلیلی و تبیین علل اجتماعی ممکن نیست؛ لذا این مقاله به بررسی علل اجتماعی تعامل علمای شیعه با دولت آلبویه میپردازد. سؤال مقاله آن است که علل اجتماعی تعامل و همکاری علمای شیعه با امیران آلبویه چه بودهاست؟ فرضیه مقاله این است که علل متعددی مانند تأکید اسلام بر تعاون و تعامل، پیشبرد اهداف مذهبی، جلوگیری از انزوا و طرد و سرکوب شیعیان از جامعه، سبب تعامل علمای شیعه با دولت آلبویه شد. از طرفی تعامل و تعاون به عنوان یک ارزش اخلاقی و شیوه رفتار و کردار در مجموعه اندیشه اسلامی جایگاه والایی دارد و به عنوان یکی از اصول کشورداری و مشخصههای دولت آلبویه مطرح است. پایبندی به همین ارزش اخلاقی موجب تعامل دولت آلبویه با علمای شیعه شد. از اینرو علمای شیعه نیز به تعامل با آلبویه روی آوردند. این تحقیق با بهرهگیری از روش تحلیلی - تاریخی، به بررسی علل اجتماعی تعامل علمای شیعه با دولت آلبویه پرداخته است.
فرشید لاری منفرد،
دوره ۱، شماره ۵۰ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
اخباریگری یکی از مهمترین مکاتب فقهی تشیع است. روش این فرقه برای دستیابی به احکام شرعی، پیروی از اخبار و احادیث است. این مکتب فقهی در اوایل قرن یازدهم هجری توسط محمدامین استرآبادی (متوفای ۱۰۳۶) و با نگارش کتاب فوائد المدنیه در قالبی نو مطرح و احیا شد و به سرعت در سرزمینهای اسلامی گسترش یافت. سرزمین بحرین به دلیل پیشینه حدیثگرایی و تشابهات فرهنگی و مذهبی با ایران عهد صفوی به سرعت از این جریان فکری متأثر شد؛ به طوری که بنا بر تصریح منابع تاریخی، بحرین مرکز اصلی جریان اخباریگری شده بود. این پژوهش بر آن است تا با رویکرد توصیفی - تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانهای به بررسی و تبیین دلایل رشد و گسترش این مکتب فقهی در بحرین بپردازد. سوال اصلی پژوهش این است که چه عواملی موجب رشد و گسترش اخباریگری در بحرین در سده ۱۱ و ۱۲ هجری شد؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که عواملی همچون تأثیرپذیری از مکتب اخباریگری دوره صفوی، وجود سنت علم الحدیث در بحرین و تضعیف جایگاه علمای اصولی در آن سرزمین موجب رشد و گسترش اخباریگری در بحرین شد.